*نگاهی گذرا به فیلم سینمایی «برادرم خسرو» برادرم خسرو، فیلمی است با بازی شهاب حسینی، ناصر هاشمی و هنگامه قاضیانی، به کارگردانی احسان بیگلری، نویسندگی پریسا هاشمپور و احسان بیگلری و تهیهکنندگی سعید ملکان؛ محصول سال ۱۳۹۴. این فیلم در بخش نگاهِ نو سیو چهارمین دورهی جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در جشنوارهی فیلم یاری سوئد تندیس بهترین فیلم بلند را دریافت کرد. خسرو، نقش اول این فیلم با بازی شهاب حسینی، به اختلال دوقطبی مبتلاست و بنا بر شرایطی مجبور شده مدتی در منزل برادرش ناصر که دندانپزشک است زندگی کند و در این مدت در منزل برادرش برای او اتفاقاتی رخ میدهد. یکی از بهترین فیلمها در این حال و هوا «دیوانه از قفس پرید» (میلوش فورمن، 1975 با بازی به یادماندنی جک نیکلسون) است. ورود یک بزهکار ناسازگار به آسایشگاهی روانی و به هم زدن نظم ظاهری آنجا زمینهساز موقعیتهای نمایشی و کشمکشهای گوناگون میشود. تماشاچی این گونه فیلمها با دیدن یک شخصیت روانپریش و ناسازگار در محیط منظمی مثل منزل ناصر که دندانپزشک حاذق و خشک مزاجی است تحریک میشود که برخوردهای روزانهی این افراد چه خواهد شد و زمانی که مشخص میشود خسرو برادر ناصر است، درک عواطف برادری با رعایت دیسپلین خاص آدمی درسخوان و منظم که سالهای زیادی روی یک خط خاص و البته صاف زندگی کرده است، باعث میشود بینندهی فیلم با دقت خاصی درگیر دیدن ادامهی آن شود. انگار قرار است این اتفاق روزی گریبانگیر هر کدام از ما نیز بشود. «شهاب حسینی» نقش خسرو را به عهده گرفته است، نقشی که گاهی با نگاهها و سکوتی که نمایانگر بیماری اوست به خوبی درآمیخته است. در بخشی از فیلم، پزشک معالج اشاره می کند که بیماری دوقطبی خسرو، شروع فاز شیدایی است. این نوع اختلال همراه با خوشحالی و شادی و هیجان فرد، افزایش انرژی و خوش بینی بیش از اندازه، احساس برتر بودن، داشتن ایدههای جدید و مهیج بسیار و پریدن از یک ایده به ایدهی دیگر و عصبی شدن از دست افرادی است که در خوش بینیهای موقت فرد شریک نمیشوند. بیمیلی یا ناتوانی در خوابیدن، بلندپروازی های غیرواقعی، دمدمی مزاج بودن، رفتارهای نامعمول غیرمترقبه، حرف زدن سریع، تصمیمات عجولانهای که گاه نتایج وخیم به دنبال دارد، احساس صمیمیت زیاد و بروز بیش از حد احساسات و اعتیاد به الکل و مواد مخدر، از دیگر بروزهای این اختلال است. چند نمونه اش، گیتارزدن خسرو با حالتی عصیانگرانه، بازی با توپ ماهوتی داخل اتاق و کوبیدن پیاپی آن به دیوار در نیمه شب، عصبی شدن از صدای بی وقفهی دزدگیر یک اتومبیل در داخل کوچه و رفتن به آنجا و شکستن شیشه اتومبیل با لگد، به هم ریختن اشیا و لوازم اتاق کار برادرش ناصر (ناصر هاشمی) و چسباندن عکس های قدیمی داخل آلبوم خانوادگی به دیوار اتاق است. یکی از ویژگی های مثبت مضمونی فیلم در حوزه روان شناسانه، شیوه عمل رفتاری و غیرانسانی ناصر به عنوان شخصیتی فرهیخته و روشنفکر در مورد برادرش خسرو است. در برابر این برخورد تند و غیراخلاقی ناصر می بینیم که پسرش شایان به مراتب ارتباط عاطفی بهتری با عمویش دارد. شاید در دنیای فانتزی و کودکانه و پرجنب و جوش شایان، رهایی خسرو از قید و بند و آن شور و هیجانات غیرقابل پیشبینیاش، جذابتر و پذیرفتنیتر است. فیلم با ارائهی تصویری خاکستری از یک خانوادهی طبقهی متوسط رو به رشد جامعهی شهری که مناسبات نامتعادل و پرتنش و موقعیتهای دفُرمه در آن وجه غالب پیدا کرده است، نگاهی تلخ و کنایهآمیز به این زمانهی خالی از مهر و خصایص انسانی دارد فیدشدن تصویر پایانی در داخل تونل میتواند تاکیدی بر این واقعیت باشد. |