موسسه خیریه توانبخشی دختران بی سرپرست و کم توان ذهنی
 هـمـــدم فتـح المـبین
www.Hamdam.org
انتخاب زبان: انگلیسی     0
امروز: پنجشنبه ۱۴۰۳ اول آذر

نیروی انسانی، امور عمومی و اداری
پازل‌های خدمت
اداره‌ی این مؤسسه شبیه زندگی در یک خانواده‌ی بزرگ است، اما با این همه، بی‌نیاز از ضوابط و قوانین اداری و سازمانی نیست. معمولا در طول شبانه‌روز برای زندگی بخشیدن به چهارصد دختر، نزدیک به صدوچهل نفر در شیفت‌های مختلف خدمت‌رسانی می‌کنند که رسیدگی به این امر نیاز به گروهی همدل و همراه دارد.
واحد نیروی انسانی، امور عمومی و اداری را آقای محمود کمردین‌زاده و همکاران‌شان اداره می‌کنند که در این شماره از مجله، پای حرف‌شان می‌نشینیم. آقای کمردین‌زاده که  مویش را در سازمان بهزیستی سفید کرده از مدیران بازنشسته‌ی این سازمان است و از سال 84 با هیأت امنایی شدن مؤسسه‌ی همدم، به دعوت مسؤولین این مرکز، مدیریت امور انسانی را به عهده گرفته است. ایشان اشاره می‌کند: «در اوایل جوانی بعد از مدتی معلمی در روستاهای استان، زمانی که برای تحصیل در خارج از کشور اقدام کرده بودم، به‌صورت اتفاقی آگهی استخدامی را دیدم که  در آن اشاره به حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست شده بود و این مسیر زندگی مرا تغییر داد و از آن روز به سمت سازمانی که بعدا سازمان بهزیستی نام گرفت، کشیده شدم.» او سی سال در سازمان در قسمت‌هایی ازجمله مددکاری، مسؤولیت در حوزه‌ی اجتماعی و بخش‌های اداری خدمت کرده که آخرین آن ریاست اداره‌ی کارگزینی بهزیستی استان خراسان بوده است.
در مورد فعالیت‌های واحد امور انسانی برایمان بگویید.
«در این واحد سامان‌دهی نیروی انسانی برای پیشبرد فعالیت‌های مؤسسه انجام می‌گیرد و معمولا بر اساس نیاز واحدهای مختلف افراد دعوت به کار می‌شوند. از سال 84 که در خدمت مؤسسه هستم با حمایت مدیران مؤسسه سعی کردیم همه چیز قانونمند پیش برود و به همین خاطر سعی شد به‌کارگیری نیرو بر اساس قانون کار باشد. به این صورت که معمولا افرادی که برای کار مراجعه می‌کنند یا بر اساس آگهی‌های داده شده توسط مؤسسه یا به هر شکلی که مطلع شده باشند، ابتدا فرم درخواست کار پر کرده و بر اساس تخصص‌شان به واحدهای مختلف معرفی می‌شوند و البته مدتی را برای آشنایی با فضای کاری در مؤسسه می‌گذرانند تا خودشان و ما به این جمع‌بندی برسیم که کار برایشان مناسب هست و یا آنها شرایط لازم برای کار را دارند یا نه. با وجود اینکه معمولا سعی می‌شود نیروهای متخصص به‌کار گرفته شوند، اما معمولا تفاوت‌های آموخته‌های دانشگاهی با موقعیت‌های واقعی باعث شده که ما در کنار برنامه‌های روزمره از همراهی کارشناس آموزش برخوردار شده و برای همکاران، کلاس‌های آموزش ضمن خدمت داشته باشیم تا تعامل بهتر با این فرزندان را از نزدیک لمس کنند. سال‌ها قبل از هیأت امنایی‌شدن، زمانی که نیروهای خود سازمان بهزیستی در مؤسسات کار می‌کردند شرایط فرق می‌کرد، در آن زمان موسسه فتح‌المبین 176 مددجو داشت و 240 کارمند. ولی الان به‌خاطر شرایط خاص با 400 مددجو مجبور به یاری‌گرفتن از نیروهای کمتری هستیم که این به همدلی و همراهی بیشتری نیاز دارد.»
 
برای حمایت از کارمندان برنامه‌های مشخصی وجود دارد؟
«از آنجا که ما یک خانواده هستیم، یکی از دغدغه‌های اصلی هیأت مدیره و مدیران مؤسسه همیشه رفاه کارکنان بوده است و در هر فرصتی که امکانی فراهم شده سعی شده از کارمندان حمایت شود، از جمله واگذاری وام با حمایت برخی بانک‌ها، اعزام به سفرهای سیاحتی و زیارتی، سبد خواروبار و... اما چیزی که در این میان قابل توجه است، این است که معمولا بودجه‌ی مشخصی برای این امر وجود ندارد و مردم هم کمک‌شان مختص بچه‌هاست و ما اجازه‌ی دخل و تصرف نداریم. با این همه توجه به کارمندانی که با وجود سختی کار در امر توانبخشی فرزندان مؤسسه تلاش می‌کنند، موضوع مهمی‌ست و انگیزه و نشاط آنها را بالا می‌برد و در اینجاست که ضرورت تشکیل یک کمیته‌ی رفاهی جهت همکاران احساس می‌شود که انشالله بزودی تشکیل میشود.»
 
خاطره از این سال‌ها؟
(لبخندی زیبا روی صورت آقای کمردین‌زاده می‌نشیند و حلقه‌ی اشک از چشمانش می‌گذرد و با نفسی عمیق می‌گوید:)
«بهترین خاطرات من در این 38 سال مربوط به همین 8 سال آخر است که در این مؤسسه هستم. هر صبح با عشقی وصف‌ناپذیر راهی اینجا می‌شوم و از خدا خواسته‌ام سفر زندگی من هم در حال خدمت‌رسانی به آخر برسد و مثل درخت‌ها، ایستاده بمیرم. در تمام این سالها همسر و خانواده ام با من بسیار همراه و مدل بوده اند که در این فرصت با تمام وجود از آنها ممنون و متشکر هستم، آنها در خدمات من سهیم هستند. امیدوارم نسل جوان که به دنبال کار و زندگی هستند در انتخاب رشته‌ی تحصیلی، کاری و مسیر زندگی‌شان با علاقه و انگیزه پیش بروند که هر کاری با عشق و انگیزه همراه شود، موفق و تأثیرگذار خواهد بود.»
از آقای کمردین‌زاده تشکر و خداحافظی می‌کنیم تا به سراغ دیگر همکاران واحدشان برویم. امیدواریم سال‌های سال در مسیر خدمت به دختران همدم شاد و سلامت باشند.
 
امور عمومی
خانم مهناز سپاهی که از سال 88 به جمع همکاران مؤسسه پیوسته، مسؤولیت این واحد را به عهده دارد. او درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی‌اش با مؤسسه می‌گوید: «خیلی اتفاقی روزی از اینجا می‌گذشتم. به داخل سرزدم و بعد به کار در اینجا علاقه‌مند شدم. با اینکه کارشناس حقوق قضایی بودم، ولی به خاطر علاقه‌ام، فرم پر کردم. بعد از چند روز با من تماس گرفتند و این‌طور شد که زندگی‌ام با زندگی دختران همدم گره خورد.» او ابتدا به‌عنوان مربی و سپس دو سال در واحد مشارکت‌های مؤسسه کار کرده است تا اینکه به‌عنوان مسؤول امور عمومی انتخاب شده است. هماهنگی قسمت‌های داخلی، رسیدگی به حقوق، بیمه، اضافه کار و کلا مسائل مربوط به کارکنان و شیفت‌ها، بخشی از وظایف اوست. علاوه‌بر آن هماهنگی با شهرداری‌ها و سازمان‌های مختلف ازجمله نیروی انتظامی، راهنمایی و رانندگی وآتش نشانی، برای مسائل داخلی مؤسسه از فضای سبز گرفته تا آسفالت و... را هم با صبوری پیگیری می‌کند. 
خانم سپاهی که معمولا همیشه خنده‌روست اشاره می‌کند: «یک بار برای پیگیری یکی از کارهای مرکز به یکی از سازمان‌های شهر رفتم که با گذشت مدت زیادی قرار بود کاری برایمان انجام بدهند و نشده بود. وقتی وارد اتاق آن شخص شدم در حضور همکارانش به من گفت: «وقتی مُفت می‌خواهید باید بدوید!» این حرف او برای من خیلی سنگین بود، اما با خونسردی به او گفتم اگر من برای نفع شخصی خودم به شما مراجعه می‌کردم فرمایش شما درست بود، اما الان منافع دختران بی‌سرپرست در میان است. با این همه مردم خیلی خوبند و بعد از خدا، هوای دختران همدم را دارند.» 
مردم چگونه می‌توانند با واحد شما همکاری کنند؟
اگرچه اینجا محیطی زنانه دارد، اما مهربانی آقایان می‌تواند همیشه کارگشا باشد، اینجا گاهی نیاز به نقاش، جوشکار، یا افرادی برای کار ساختمانی و خدمات داریم. نیاز به کسی که کار تأسیساتی بلد باشد و یا افرادی که مینی‌بوس، هایس یا وانت دارند خیلی می‌توانند کمک کنند. چند وقت پیش راننده‌ی محترمی با وانت از جایی برای بچه‌ها غذا آورد و بعد خودش اعلام کرد که می‌خواهد همکار افتخاری باشد. یا دوستی که مهندس برق است گفته که در ماه دو روزش را حاضر است به برنامه‌های اینجا اختصاص بدهد. در مجموع نزدیک به 40-30 نفر یاور آقا داریم که ده نفرشان حضور مؤثر دارند و ما از محبت‌شان بسیار ممنونیم.»
 
خاطره؟
«یادم می‌آید یک ماه بعد از حضورم در اینجا، پدرم از دنیا رفت. و در آن لحظه که به من خبردادند سرِ کار بودم. دوان دوان خودم را به خانه رساندم و روزهای سختی را تجربه کردم. اما اولین جایی که بعد از مراسم هفتم به خانواده گفتم مرا ببرید، همین برگشتن به مؤسسه بود. دلم کنار این دخترها آرام گرفت. از وقتی در اینجا مشغول به کار شده‌ام برکت زندگی‌ام بیشتر شده و من این را با تمام وجود لمس می‌کنم. کار در اینجا روزهای تلخ و شیرین زیاد دارد اما در نهایت یک خانواده هستیم. من هم در این سالها دوست و همراه خوبی داشته ام و از شوهرم بخاطر همه ی مهربانی هایش سپاسگزارم.»
در بین صحبت‌ها رقیه (از دختران همدم) نامه به دست وارد اتاق می‌شود و خانم سپاهی اشاره می‌کند که رقیه جان هم از همکارهای خوب واحد است و دخترها به جای اینکه بیکار باشند در انجام کارهای خانه‌شان کمک و همراهی می‌کنند. رقیه که لبخند ملیحی به صورت دارد می‌گوید که همکاران این واحد پدر و مادرش هستند و خیلی دوست‌شان دارد.
 
امور اداری
همین کاغذهای کوچکی که گاهی می‌بینید دست به دست می‌شوند، تأثیرات بزرگی می‌گذارند که به چشم نمی‌آید. خانم تکتم صادقی که از سال نود همکاری‌اش را با مؤسسه آغاز کرده مسؤولیت اداره‌ی این قسمت را به عهده دارد. او ابتدا در واحد روابط عمومی همکاری داشته و چند سال بعد به خاطر نظم و دقتش، دبیرخانه‌ی مؤسسه به او واگذار شده است. خانم صادقی می‌گوید: «آغاز به کار در این قسمت مشکلات خودش را داشت و تا دوستان به اهمیت نوع ارتباط‌شان با این واحد پی ببرند مدتی طول کشید ولی خدا را شکر الان خیلی بهتر شده و گزارش‌ها و مکاتبات بهتر انجام می‌شود.  در این واحد تمام نامه‌های ورودی و خروجی بایگانی و ثبت شده و معمولا علاوه‌بر تایپ، دعوت‌نامه‌ها و دیگر مکاتبات آماده و ارسال می‌شود.» خانم صادقی هنوز همکاری‌اش را با روابط عمومی در ثبت اطلاعات خیرین ادامه می‌دهد.
کار شما با بچه‌ها ارتباط مستقیم ندارد. این ناراحت‌تان نمی‌کند؟
«همان‌طور که می‌دانید وظیفه‌ی ما ایجاب می‌کند که تمام وقت‌مان صرف مسائل اداری شود و راستش را بخواهید چرا، وسط این همه مشغله دلم برای دخترها تنگ می‌شود، مخصوصا از وقتی خودم مادر شده‌ام. گاهی به بهانه‌ای زمانی که نامه یا کاغذی از ساختمان کناری می‌خواهیم می‌گویم که یکی از دخترها بیاورد تا در همان لحظه‌ی کوتاه با او حرف بزنم و حال و احوالی بکنم. یا گاهی که دخترها از جلوی اتاق رد می‌شوند و به ما سلام می‌کنند کلی انرژی می‌گیرم و توانم دو چندان می‌شود.»
 
خاطره؟
«من هم مثل همه‌ی همکاران اینجا از شادی بچه‌ها خیلی خوشحال می‌شوم. یادم می‌آید روزی که یکی از دخترها برای اولین بار کتاب و دفتر تحویل گرفت تا به مدرسه برود، با خوشحالی کتاب به زیر بغل از جلوی من رد شد و این مرا هم سرشار از خوشحالی کرد. یا دیدن شهربانو که با وجود معلولیت زیاد همیشه لبخند به صورت دارد و دیدن فعالیت‌های توانبخشی‌اش خیلی شادم می‌کند. من هم در این فرصت از شوهر و خانواده ام بخاطر همراهی های بی دریغشان تشکر میکنم. راستش را بخواهید از وقتی در اینجا کار می‌کنم، نگرشم به زندگی تغییر کرده و زندگی من هم تغییر کرده است.»
از همکاران خوب این واحد تشکر می‌کنیم و امیدواریم مثل همیشه در کنار دیگر پازل‌های خدمت، مجموعه‌ای زیبا و انسانی را پیش ببریم. هر روز با اشتباهات کمتر و تأثیرات مثبت بیشتر، چرا که خانواده همین است و همه از مسؤول و همکار و مددجو شانه‌به‌شانه‌ی هم پیش می‌رویم تا همدم و اهالی‌اش در سایه‌ی همدلی و احترام متقابل، روزهای پربرکتی را تجربه کند.
 آمین
 
 

 
آدرس پستی : مشهد ، بلوار خیام شمالی ، خیابان عبدالمطلب ، عبدالمطلب 58

تلفن: 31732 (051)


تلفنخانه : 37111764 - 37111755 (051)
تلفن مستقیم مدیریت : 2 - 37112111 (051)
تلفن مستقیم معاونت : 14-37112113 (051)
پاسخگوی شبانه روزی: 6262 125 0935
تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به موسسه خیریه دختران کم توان ذهنی و بی سرپرست همدم می باشد.

www.hamdam.org