گفتاردرمانی یا آسیبشناسی گفتار و زبان رشتهای از علوم توانبخشی است که به بررسی
ماهیت انواع اختلالات گفتار و زبان و نیز روشهای تشخیص و درمان این اختلالات
میپردازد.
زبان از دو بخش درکی و بیانی تشکیل شده و گفتار دارای چهار قسمت می باشد که عبارتند
از : تولید ، روانی ، صوت و تشدید.
گفتار درمانگران به درمان کودکانی میپردازند که در فراگیری زبان مادری یا استفاده
صحیح از گفتار دچار مشکل هستند و نیز بزرگسالانی که به دلیلی، توانایی گفتاری خود
را از دست دادهاند.
می دانیم که زبان، وسیله ای برای ابراز عواطف و احساسات و ارتباط افکار و اندیشه
هاست که اگر وجود نداشت یا نمی توانست کارآیی خود را به معرض نمایش بگذارد، انتظار
می رفت بسیاری از فعالیت های روزمره ی زندگی، به کندی پیش رود و ارتباطات نتواند
تداوم یابد.در مبحث رشد، اگر محدودیتی در یکی از سیستم های رشدی کودک ایجاد
شود،خسارت جبران ناپذیری در انتظار کودک است.در تمام شاخه های رشدی باید هماهنگی و
توازن بدون محدودیتی وجود داشته باشد.اختلال در هر مورد رشدی ( حرکتی، شناختی،
گفتاری، بینایی، جسمی و...) پیشرفت های کودک را دچار بحران می کند و استقلال از او
سلب گشته و نیازمندی به دیگران،جایگزین آن می گردد،در حالی که استقلال، توانایی های
کودک را افزایش داده و موجب می شود که او در روابط اجتماعی با هم نوعان خویش بتواند
نقش های کلیدی را به دست آورد.
در علم «
گفتار درمانی »، دلایل زیادی را در تأخیر رشد گفتار و زبان بر شمرده اند؛
مانند عقب افتادگی ذهنی، مشکلات عاطفی و روانی، مشکلات جسمی، مغزی و محیطی که هر
کدام به نوبه ی خود می تواند نقش مخربی را در کلام و زبان ایجاد کند.
عقب ماندگی ذهنی اختلالی است که با عملکرد هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای
انطباقی مشخص می گردد. عقب ماندگی ذهنی از لحاظ آماری به این صورت تعریف میشود
عملکرد شناختی که بر اساس آزمون استاندارد هوش، معادل دو انحراف معیار زیر میانگین
جمعیت عمومی باشد.
سن شروع عقب ماندگی ذهنی زیر ۱۸ سال است و منظور از مهارتهای انطباقی انجام کارهای
است که در هر سن خاص به طور معمول از فرد انتظار می رود . با اقدامات آموزشی و
اجتمائی می توان یک زندگی طبیعی در خارج از بیمارستان را برای این افراد فراهم کرد
که شامل مدارس ویژه، انجام کار های خانه داری و صنایع دستی و حمایت از این افراد و
خانواده آنان می باشد.
تحقیقات بیانگر ان است که رشد شناخت در این کودکان اختلاف فاخشی با کودکان طبیعی
ندارد .افراد MR میتوانند بر اساس سن عقلی به اندازه همتایان خود به تکالیف توجه
کنند اما در تکالیف مربوط به تمیز محرکها مشکل دارند ، زیرا به ابعاد کم اهمیت تر
محرکها توجه می کنند تا آن ابعادی که لازم است تکلیف را از بین آنها تشخیص بدهند
این افراد درحافظه کوتاه مدت ،تعمیم دهی ، توجه مشترک ، حل مساله و درک انتزاعی نیز
مشکل دارند .محدودیت در برقراری ارتباط ، اغلب یکی از نشانه های MR است اختلالات
زبان دراین کودکان درجنبه های صرف و نحو ، معنا شناسی (خزانه واژگان ، روابط معنایی
، کاربرد ها و طبقه بندی ها ) واجشناسی ( تلفظ صداها )و کاربرد شناسی (کاربرد عملی
زبان که برون دهی از تقابل عمل سایر متغیر های ذکر شده است)، بررسی می شود . از
دیدگاه صرف و نحو ، این کودکان در یاد گیری قوانین دستور تفاوتهای کمی در مقایسه با
همتایان خود بر اساس سن عقلی نشان می دهند، خصوصا تا زمانیکه طول گفته های آنها کم
است .اما با افزایش طول جمله این کودکان مشکلات بیشتری را نشان می دهند ، بدین صورت
که از جملات کمتر پیچیده و کوتاهتر نسبت به همتایان خود با همان سن عقلی استفاده می
کنند سن رسیدن به هر کدام از سطوح افزایش طول جمله در این کودکان نسبت به کودکان
طبیعی بالاتر است از دیدگاه واج شناسی خطاهای تلفظی در این کودکان شایع تر است
کودکان بدون عقب ماندگی است و به میزان بیشتر و طولانی تری نسبت به سایر کودکان این
خطاها را نشان می دهند از نظر معنا شناسی یادگیری واژگان آسانتر است یادگیری صرف و
نحو در این کودکان است اما معانی کلمات بیشتر عینی و تحت الفظی است و استفاده و درک
موارد انتزاعی برای آنهامشکل است صفات وقیود را به میزان کمتری استفاده می کنند ز
دیدگاه کاربرد شناسی در مهارتهای شروع موضوع برای مکالمه حفظ موضوع مکالمه رعایت
نوبت برای مکالمه و تما س چشمی با طرف مقابل مشکل دارند کمتر سوال می کنند و کمتر
اظهار نظر کننده در مکالمه هستند.
مداخلاتی که برای افراد عقب مانده ذهنی استفاده می شود که شامل خدماتی از جمله
گفتاردرمانی می باشد قادر است تغییراتی در نحوه برقراری ارتباط ایجاد کند تا اینکه
خود اختلال را درمان کند.
ولی نتایج درمانی مطلوب در کوتاه مدت به دست نمی آید و نیازمند جلسات درمانی فشرده
و طولانی مدت است.