به سرایِ مهرِ موسسهی همدم که وارد میشوی، فضای ورودی را کمی متفاوتتر از قسمتهای دیگر میبینی؛ تفاوتی که هر نگاهی را به خود معطوف میکند! دخترکی را میبینی که توان تحرک ندارد اما ظهر هر روز مقنعه میپوشد و در حالی که روی تختش دراز کشیده، مهر بر سینه مینهد و مشتاقانه گوش به صدای رادیوی کنار تختش می سپرد تا با شنیدن نوای دلنشین اذان، نیایش عارفانه و عاشقانه اش را رو به آسمان شروع کند. نامش «زینب» است؛ دخترک مهربانی که دلش را با باران عشق شسته است و در نگاه زلالش مهربانی موج می زند. زینبی که همانند صاحب نامش روحی بزرگ و قلبی لبریز از عشق دارد و هر روز رو به آسمان نماز میخواند و زمزمهی عاشقانه اش را به بلندای عرش روانه میکند. او که بزرگترین راز هستی را به خوبی درک کرده و با دستانی که همیشه رو به آسمان بلند است، بهترینها را از خدایش برای همه میخواهد. زینب خانهی همدم، روزی که به بخش سرای مهر موسسهی ما آمد، مانند بسیاری از دختران مقیم این خانه نه قدرت تکلم داشت و نه تحرک، ولی سالها زندگی در این سرای مهربانی و همیاری تیم توانبخشی موسسهی همدم به او کمک کردهاست تا با دستانی که زمانی کاملا ناتوان بود، سوزن به دست بگیرد و بر صفحهی سفید پارچه، زیبایی بیافریند. پذیرفتنش دشوار است، ولی وقتی زینب را در کلاس حرفهآموزی مدرسهی فتح المبین در حال گلدوزی میبینی، تبلور معجزه را در دستان هنرمندش باور میکنی. و مگر نه اینکه خیلیها مستجابالدعوه بودنش را صادقانه باور و مشتاقانه از او التماس دعا دارند؟! زینب، با تابلوهای گلدوزی و عروسکهای زیبای بالای تختش، نمایی متفاوت و بهیادماندنی به محل زندگی دختران سرای مهر بخشیده و به آنها ثابت کردهاست که با امید و ایمان واقعی میتوانند دنیایی باشکوه و دلپذیر برای خود بیافرینند. |