موسسه خیریه توانبخشی دختران بی سرپرست و کم توان ذهنی
 هـمـــدم فتـح المـبین
www.Hamdam.org
انتخاب زبان: انگلیسی     0
امروز: شنبه ۱۴۰۳ ششم مرداد

ش مثل شهید شاهید
 

دوستان دورِ دوران کودکی و نوجوانی حالا هرکدامشان در گوشه ای از زمین و آسمان خدا زندگی میکنند. کوچه های قدیمی صدای شادی ها و دویدن هایشان را به یاد ندارد ولی جایی در حافظه ی زمین خوبی هایشان ماندگار است.
شانزده دی ماه سالگرد شهادت حمید شاهید فرصتی شد تا با دوست و همرزم او همکلام شویم. دکتر سید مرتضی احتشام فر که امروز مدیرعامل مجمع خیرین سلامت استان خراسان رضوی و مشاور اجرایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد میباشد لحظاتی را با همدم همراه شد و از آن روزها گفت.

« من و حمید از کودکی با هم دوست و به اصطلاح بچه ی یک محل بودیم. ما چهارنفر(من و حمید و آقای حسین رامش و آقای جواد فیاض) در شادی ها و غم ها معمولا در کنار هم بودیم. در روزهای جوانی عضوافتخاری جهاد سازندگی وکشاورزی شده بودیم . به روستاهای اطراف می رفتیم و در برداشت محصول به کشاورزها کمک میکردیم. تااینکه یک روز اعلام کردند که عراق به ایران حمله کرده!. یادم است هرچهارنفر به دفتر جهاد رفتیم و برای رفتن به جبهه اسم نوشتیم و با کامیون هایی که کمک های مردمی را به جبهه می برد عازم شدیم.

راستش را بخواهید اگرچه جنگ ماجرای خشنی ست و خرابی به بار می آورد اما برای ما همدلی ها و همراهی ها خاطرات به یادماندنی هم بجا گذاشته است. روزهای ما پر بود از درگیری و خون و شهادت اما در کنارش محبت های خالصانه هم جاری بود. شاید باورتان نشود آنقدر امکانات کم بود که روزهای اول در خط ، نان خشک و پنیر می خوردیم البته بعد با کمک های مردمی و برنامه ریزی های دولت وضع خیلی بهتر شد. از مهربانی حمید به یاددارم که یک بار در سفری که به مشهد داشت در برگشت باخودش مبلغی حدود چهل هزارتومن آورده بود که از بازاری ها و اطرافیان جمع کرده بود. در دفتر فرماندهی این پول را داخل کشو گذاشته بودیم و هروقت که رزمنده ای میخواست برای دیدن خانواده اش برود و هزینه ی سفر نداشت حمید از همین پول بصورت آبرومند به او میداد تا خرج سفرش کند.

یادم می آید در همان روزها نامه ای برای ما فرستاده بودند که شما در قسمت فرماندهی هرچقدر حقوق لازم دارید درخواست کنید. ماچهارنفر این را یک شوخی میدانستیم چون در آن شرایط اصلا کسی به مادیات فکر نمی کرد و واقعا همه عاشقانه و شجاعانه حضور داشتند. یکی از چیزهایی که در جبهه خیلی به انسان نزدیک است، مرگ است. روز عملیات هم همه در کنار هم بودیم تااینکه بخاطر درگیری و پراکنده شدن نیروها از هم دور افتادیم و همان روز حمید عزیز به شهادت رسید و بعد جستجوی ما برای یافتن پیکرش بی فایده بود.

ولی خب یادوخاطره اش همیشه دردل ما زنده است تااینکه چند وقت پیش در بازدیدی که از موسسه همدم داشتم با دوستی آشنا شدم که هم فامیل حمید بودند. وقتی متوجه شدم که آقای احمد شاهید برادر حمید هستند خیلی خوشحال شدم و خاطرات گذشته بهد از سی سال دوباره جان گرفت، برای من آشنایی با موسسه خیریه همدم توفیق بزرگی ست. بهرحال همه ما روزی از این دنیا خواهیم رفت و آنچه از ما می ماند در واقع کارخیری ست که برای دیگران انجام میدهیم، و خوشا به سعادت آنها که قبل از رفتن بتوانند برای کسی کاری انجام بدهند و خب در واقع موسسه شماهم در این مسیر قدم برمیدارد و ان شالله خدا توفیق و توان بیشتر به شما بدهد... »

از آقای دکتر احتشام فر که وقت شان را در اختیار ما گذاشتند صمیمانه سپاسگزاریم و امیدواریم شهید حمید شاهید در روزِ رستاخیز شفیع همرزمانش و همه ی ما باشد. یاد و خاطره اش گرامی.

تاريخ:  ۱۳۹۳/۱۰/۱۶ به اشتراک گذاشتن این خبر :    
 


معرفی این خبر به دوستان


نظرات
نقدی موجود نیست
نظر شما

امتياز کاربران 0 از 5

 
آدرس پستی : مشهد ، بلوار خیام شمالی ، خیابان عبدالمطلب ، عبدالمطلب 58

تلفن: 31732 (051)


تلفنخانه : 37111764 - 37111755 (051)
تلفن مستقیم مدیریت : 2 - 37112111 (051)
تلفن مستقیم معاونت : 14-37112113 (051)
پاسخگوی شبانه روزی: 6262 125 0935
تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به موسسه خیریه دختران کم توان ذهنی و بی سرپرست همدم می باشد.

www.hamdam.org