چکیده؛ فعالیت ورزشی به عنوان یک مداخله بالقوه برای بهبود ترکیب بدن زنان مبتلا به سرطان پستان شناخته شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر برخی شاخصهای پیکرسنجی و آمادگی قلبی ـ تنفسی زنان مبتلا به سرطان پستان بود. تعداد 15 خانم مبتلا به سرطان پستان با دامنه سنی 30 ـ 60 سال بصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و به عنوان گروه تجربی در نظر گرفته شدند. برنامه تمرین هوازی به مدت هشت هفته با تواتر سه جلسه در هفته به مدت 40-60 دقیقه و با شدت 30-60 درصد ضربان قلب ذخیره انجام شد. وزن ـ نمایه توده بدنی، دور کمر ـ دورباسن، نسبت دور کمر به باسن، نسبت دور کمر به قد ایستاده، درصد چربی بدن و حداکثر اکسیژن مصرفی قبل و بعد از هشت هفته اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از تی همبسته در سطح معناداری P<0/05 آزمایش شدند. مقدمه؛ سرطان یک مشکل گسترده پزشکی است و دومین عامل مرگ در دنیا میباشد به طوری که پس از بیماریهای قلبی عروقی در جایگاه دوم قرار دارد. در حال حاضر سرطان پستان، شایعترین سرطان در بین زنان و همچنین دومین سرطان منجر به مرگ پس از سرطان ریه در زنان میباشد. بنا بر گزارش سازمان جهانی بهداشت سالیانه 2-1 درصد به میزان بروز این سرطان در جهان افزوده میشود که تقریبا نیمی از موارد شناسایی شده در کشورهای در حال توسعه وجود دارد. در ایران نیز سرطان پستان از شایع ترین سرطانها در بین زنان است و بروز آن در حال افزایش میباشد به طوری که 25 درصد سرطان در بین زنان ایرانی را تشکیل میدهد. گزارشها حاکی از آن است که در حدود 25 درصد سرطان بر اثر شیوه زندگی بیتحرک و اضافه وزن است. به طوری که افزایش وزن به مقداری 5/1 برابر حد طبیعی، خطر بروز سرطان پستان را افزایش میدهد. به ویژه، پس از هجده سالگی افزایش وزن به طور چشمگیری احتمال بروز این سرطان را افزایش میدهد. سبب شناسی سرطان پستان نامشخص است و عوامل خطر متعددی برای آن فرض شده است که اکثر این عوامل تنها باعث افزایش کمی در خطر میشوند. از آنجایی که عوامل خطر سرطان پستان به آسانی قابل تغییر نیستند، از این رو راههای پیشگیری از آن به سوی عواملی معطوف میشود که دستخوش تغییر میباشند، که اضافه وزن و اندازه بدن از معدود عوامل خطر قابل تغییر سرطان پستان میباشند، بنابراین در پیشگیری از سرطان پستان بسیار مهم هستند. چاقی میتواند با مکانیسمهای مختلفی از جمله افزایش هورمونهای متابولیک، جنسی و التهابی بر سرطان تأثیر گذارد. مطالعات اپیدمیولوژیک حاکی از آن است که چاقی خطر بروز سرطان پستان، کولون، روده و دهانه رحم را افزایش دهد. برآوردهای انجام شده از خطر قابل انتساب نشان میدهد که 15 تا 45 درصد این سرطانها به اضافه وزن، چاقی و چاقی مرکزی مربوط میباشند. متغیرهای پیکرسنجی به عنوان یک روش ساده و غیرتهاجمی برای بررسی چاقی عمومی و مرکزی استفاده میشوند. این شاخص ها شامل نمایه توده بدن (Body Mass Index)، درصد چربی بدن (Body Fat Percent)، دور کمر (Waist Circumference)، دور باسن (Hip Circumference) و نسبت دور کمر به قد (Waist ti Height Ratio) میباشند که در مقوله درمان و مطالعه های اپیدمیولوژیک استفاده میشوند. تحقیقات نشان داده اند که بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان پستان میتوانند وضعیت بیماری خود را از طریق برنامه ریزی مناسب غذایی، برنامه منظم ورزشی، کاهش وزن مازاد، انجام رفتارهای خود مراقبتی و دریافت دارو کنترل کنند. در این ارتباط، از آنجایی که استفاده از داروها در بیشتر موارد گران قیمت، تهاجمی و همراه با وجود عوارض جانبی زیادی است؛ فعالیت بدنی باید به عنوان محور مدیریت و پیشگیری از سرطان پستان در نظر گرفته شوند. فعالیت ورزشی از یک سو از طریق کاهش وزن، نمایه توده بدن، درصد چربی بدن و برخی اندازه های بدنی؛ و از سوی دیگر با افزایش آمادگی قلبی تنفسی میتواند در بیماران مبتلا به سرطان پستان مؤثر باشد. در این زمینه اشنایدر و همکارانش اذعان کردند، فعالیت ورزشی نظارت شده با شدت متوسط سبب حفظ یا بهبود ظرفیت هوازی میشود. اهیرا و همکارانش نشان دادند که تمرینات با وزنه با توالی دو بار در هفته ترکیب بدن زنان مبتلا به سرطان پستان را بهبود میبخشد. از طرفی، پارکر و همکاران با بررسی هشت هفته تمرینات پیاده روی به این نتیجه رسیده اند که در اثر پیاده روی در خانه، در وزن بدن و ترکی بدن زنان مبتلا به سرطان پستان تغییر معنیداری به وجود نمیآید. همچنین، مک نلی و همکارانش گزارش کردند در اثر فعالیت بدنی به لحاظ آماری تغییری در نمایه توده بدن یا وزن بدن زنان مبتلا به سرطان پستان ایجاد نمیشود. با این حال، در مورد برخی متغیرهای پیکرسنجی و آمادگی قلبی ـ تنفسی زنان مبتلا به سرطان پستان در اثر فعالیت ورزشی، گزارشهایی وجود دارد که در بعضی از موارد با یکدیگر مغایرت دارند. از این رو این یافتهها برای تایید به پژوهش های متنوعی نیاز دارند. از طرفی گزارشی مبنی بر بررسی اثر فعالیت ورزشی هوازی بر این متغیرها در زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان محدود میباشد. با این حال، با توجه به اهمیت تأثیر روشهای خودکنترلی و مداخلات غیر دارویی مثل انجام فعالیتهای هوازی بر ترکیب بدنی و آمادگی قلبی ـ تنفسی، محقق به دنبال آن است که به بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر برخی متغیرهای پیکرسنجی و آمادگی قلبی ـ تنفسی زنان میان سال مبتلا به سرطان پستان بپردازد. نتیجه گیری؛ تمرینات هوازی میتواند منجر به کاهش معنیدار وزن، نمایه توده بدنی، درصد چربی بدن، محیط کمر، محیط باسن و نسبت محیط کمر به قد ایستاده زنان مبتلا به سرطان پستان شود، همچنین این تمرینات منجر به افزایش و بهبود آمادگی قلبی ـ تنفسی این بیماران شد؛ اما نسبت محیط کمر به محیط باسن در این آزمودنیها تغییر نکرد. با نظر به اینکه بالا بودن وزن بدن، نمایه توده بدنی و درصد چربی و همچنین پایین بودن آمادگی قلبی ـ تنفسی با افزایش خطر بروز سرطان پستان و مرگ و میر ناشی از آن مرتبط میباشد؛ بنابراین تمرین هوازی میتواند از طریق بهبود این فاکتورها، منجر به کاهش خطر باز رخداد سرطان پستان شود. از آنجا که انجام فعالیت ورزشی میتواند یکی از عوامل موثر بر بهبود وضعیت بیماری باشد و با نظر به این که میزان تغییرات متغیرهای آنتروپومتریکی به نوع فعالیت ورزشی، تعداد ساعات و جلسات فعالیت، شدت و مدت تمرین افراد بستگی دارد؛ به پزشکان و مربیان ورزشی پیشنهاد میشود به هنگام طراحی تمرینات تدابیر ویژه ای در این زمینه بیندیشند. با این حال، تایید این موضوع به پژوهش های بیشتری نیاز دارد. طبق تحقیقات به عمل آمده با توجه به اینکه چند کیس آزمودنی از این نمونه سرطان در مرکز توانبخشی همدم نیز این تمرینات را انجام دادهاند، و اثرات مثبتی در بهبود وضعیت جسمانی و همچنین روند کاهشی در عملکرد متاستاز سلولهای سرطانی در غدد لنفاوی سایر بافتهای مجاور مشهود بوده است. لذا این روش برنامه ورزشی برای این بیماران در این مؤسسه علیرغم افزایش روحیه درمان منجر به بهبود عملکرد غدد لنفاوی بوده است. کلمات کلیدی: زنان، سرطان پستان، تمرین هوازی منابع: مجله ارگونومی همدان، زمستان 1394 مقاله آذر اسفهبدی/ دکتر مهرداد فتحی/ دکتر مهتاب معظمی/ (گروه فیزیولوژی ورزش دانشگاه فردوسی مشهد) دکتر رسول محمدرحیمی Souhami R, Tobias J . Cancer and it's management. Blackwell Scientific Publications, Great Britain, First edition. 1987. |