موسسه خیریه توانبخشی دختران بی سرپرست و کم توان ذهنی
 هـمـــدم فتـح المـبین
www.Hamdam.org
انتخاب زبان: انگلیسی     0
امروز: يكشنبه ۱۴۰۳ دوم دي

یک روز همدمانه، درآغوش پاییز طلایی
 
بچه‌های همدم هر سال در روز و هفته‌ی تربیت بدنی و ورزش، برنامه‌های مخصوصی دارند. مثلا مسابقات ورزشی برگزار می‌کنند، میزبان ورزشکاران و مربیان ورزشی می‌شوند و یا مثل امسال به گلگشت و کوهنوردی می‌روند. امسال گروه کوهنوردی مایا زحمت هماهنگی و رفت و آمد بچه‌ها را متقبل شده‌بود. ساعت 9 صبح پنجشنبه 28 مهر 97، علیرضا جهانشاهی مدیر گروه کوهنوردی مایا با یک دستگاه اتوبوس آبی‌رنگ آمده بود تا بچه‌های ورزشکارموسسه را به گلگشت ببرد. 10 صبح آخرین ردیف خانه‌ها و ویلاهای «طرقدر» تمام شد و بچه‌ها از شیشه‌ی اتوبوس در و دشت واقعی را نگاه می‌کردند. آسمان صاف و آفتابی بود، درست هم‌رنگ برگ‌ درختان مسیر ییلاقات «کلاته آهن»، طلایی و درخشان و نوید روز زیبا و پر جنب و جوشی را می‌داد. به مقصد که رسیدیم ابتدا کمی سردمان شد اما بعد از ورزش و نرمش‌هایی که یکی از اعضای گروه کوهنوردی مایا به بچه‌ها داد لرز پاییزی و سستی از بدنمان خارج شد و بعد چشمهای بچه‌ها با دیدن سینی‌های چای و بخاری که نشان از داغی آنها بود، برق ‌زد. تقریبا همه‌ی بچه‌ها گرمشان شده بود. فقط پروین بود که هنوز می‌گفت هوا سرده و سرِ خانم مربیش نق می‌زد که برگردیم خوابگاه. پروین حال روحی خوبی نداشت و این را از بهانه‌هایش می‌شد فهمید. آقای جهانشاهی به یکی از خانم‌های گروه که سه‌تا دختر قد و نیم قد دارد و مادر بودن را حسابی تجربه کرده است، مامویت داد هوای پروین همدم را داشته باشد و بعد دستور حرکت به سمت پایین‌دست مسیر زیبا و پرپیچ و خم کلاته آهن صادر شد. ابتدا و انتهای مسیرچند نفر از گروه مایا حواسشان به بچه‌ها بود و چند نفر از خانمهای کوهنورد هم درکنار بچه‌های همدم شروع به حرکت کردند. پروین هم کم‌کم با دوست جدیدش سر صحبت را باز ‌کرد و تنها دغدغه‌ی گروه هم در حال برطرف شدن بود. زیبایی طبیعت خداوند را بچه‌های همدم از هرکسی بیشتر حس می‌کنند. نه که ما بگوییم؛ این را افراد کوهنوردی که سالهاست دل به کوه و در و دشت زده‌اند، می‌گفتند و به قول آقای جهانشاهی: «بهترین روز برای گروه ما، روزی است که با بچه‌های همدم به گلگشت می‌رویم. آنها بهترین درک را از طبیعت دارند؛ انگار با درختان حرف می‌زنند و با پرندگان آواز می‌خوانند. ما برای این حس زیبا و واقعی‌شان خیلی احترام قائلیم و همیشه منتظر دیدارآنهاییم». در انتهای مسیر و آنجا که درختان سپیدار زیادی در کنار هم، مانند دوستان قدیمی به‌هم چسبیده بودند، فضای وسیع و بزرگی جهت انجام حرکات نرمشی کنار این سپیدارهای باصلابت، مهیا شده بود. بعد از نرمش، مسابقات بومی محلی مختلفی با مدیریت آقای جهانشاهی و دوستانش برگزار شد. در یکی دو مسابقه، همدمی‌ها برنده شدند و در چند بازی هم، گروه مایا برنده میدان بودند اما در تمام زمان این بازی‌ها شادی و لبخند و گاهی قهقهه‌های بلند بچه‌ها، درختان تازه به خواب رفته را بیدار می‌کرد و وقتی از خواب می‌پریدند برگی طلایی از سر و روی‌شان رقص‌کنان به زمین می‌افتاد و از دیدن شور بچه‌ها به شک می‌افتادند که واقعا پاییز شده‌است یا نه؟! عصر که شد دوباره اتوبوس آبی رنگ گروه و آقای جهانشاهی منتظر بچه‌ها بودند که آنها را به موسسه برسانند. پروین حالش از همیشه بهتر بود. با خوشحالی تعریف می‌کرد که خانم توکلی به او گفته است من سه دختر دارم و از امروز توهم دختر من هستی ونباید هیچ‌وقت احساس تنهایی بکنی... در مسیر برگشت به موسسه، خیلی‌ از بچه‌ها سرشان را به شیشه‌ی اتوبوس چسپانده بودند و از فرط خستگیِ یک روز شاد خوابِ خواب بودند. تنها کسی که بیدار بود پروین بود که از شادی مادرتازه‌یافته‌اش خوابش پریده و صورتش گل انداخته بود...
 
 
تاريخ:  ۱۳۹۷/۷/۲۹ به اشتراک گذاشتن این خبر :    
 


معرفی این خبر به دوستان


نظرات
نقدی موجود نیست
نظر شما

امتياز کاربران 0 از 5

 
آدرس پستی : مشهد ، بلوار خیام شمالی ، خیابان عبدالمطلب ، عبدالمطلب 58

تلفن: 31732 (051)


تلفنخانه : 37111764 - 37111755 (051)
تلفن مستقیم مدیریت : 2 - 37112111 (051)
تلفن مستقیم معاونت : 14-37112113 (051)
پاسخگوی شبانه روزی: 6262 125 0935
تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به موسسه خیریه دختران کم توان ذهنی و بی سرپرست همدم می باشد.

www.hamdam.org