از خانه ی ما همیشه صدای خنده می آید، البته گاهی هم صدای گریه؛ مثل همه ی خانه ها، اما خانه ی ما با بقیه ی خانه ها کمی فرق دارد! اینجا، دلتنگی هایی را که گاه گاه سرک می کشند، همه خوب می شناسند. وقتی که گریه، حتی گریه های دلتنگی، می خواهد آسمان دل اهالی خانه ی ما را ابری کند و نمناک، صدای موسیقی دختران و آواز پر از حرف های نگفته ی آن هاست که که نمی گذارد دل هیچ کس بگیرد ... اصلا دلتنگی ها فراموش می شوند. آن وقت، بی اختیار لب هایت با تکان خوردن لب های دختران باز و بسته می شود، ناخودآگاه تو هم، هم آواز می شوی، زمزمه می کنی، آرام می گیرد. دختران مرکز که از هر انگشت شان هنر می ریزد و گلیم بافی، گل سازی، سرمه دوزی و چندین هنر دیگر را خوب بلدند، گروه موسیقی خوش آوایی هم دارند. تکتم فرید، نرگس اسعدآبادی، مریم جاودانی، مریم شادکانی، شقایق گرامیان و مهتاب آل عباسیان هم سرایان خوش صدای «گروه موسیقی و کُرال آوا» مرکزند، که همه را به وجد می آورند. هر دو مریم خانه ی ما استادانه دف می نوازند. مربی گشاده رو و اهل دل گروه، خانم «نقوی» حدود دو سال و نیم است که هم صدای دختران ما شده. خانم نقوی که سه روز در هفته با بچه ها تمرین می کند، می گوید: «اول از گام اصلی (دوماژور) با بچه ها شروع به تمرین کردم و بعد با آواهایی مانند آ، یا او، ای و ... بچه ها را مجبور به خواندن و گوش دادن کردم. کم کم با دقت بیشتری گوش دادند و خواندند.» خانم نقوی با تسلطی که بر کارش دارد، گروه را از سرود خوانی خارج و تبدیل به کرال (گروه کُر) کرده، یعنی دختران توانسته اند چند صدا خواندن را هم یاد بگیرند. هرچند این کار، سخت بوده، اما بچه ها در کنار مربی شان خوب از پس آن برآمده اند و حالا به دو دسته ی «سوپرانو» و «آلتو» تقسیم شده اند. گروه، بیشتر روی قطعه های پاپ کار می کند و گاهی هم سنتی. بچه ها در کنار کار گروهی، تک خوانی هم دارند. «جان مریم»، «رسوای زمانه»، «گل گلدون»، «مرغ سحر» و چندین کار گروهی دلنشین دیگر نتیجه ی روزها تمرین و کار مربی با بچه هاست که در مراسم های مختلف و بازدید مهمانان عزیزمان از مرکز، اجرا می کنند و چه خاطره انگیز می شود با سرود یا آوازی به استقبال دوستان رفتن ... آقای حسین کمالی، نوازنده و مدرس ویولن، سال هاست که در کنار دختران ماست. او به همدم گفت: «کار کردن در این مجموعه را فقط به یک دلیل از بزرگ ترین افتخارات خودم می دانم و آن آرامشی است که از این فضا می گیرم. اینجا یکی از مقدس ترین مکان های دنیاست. روزی را به خاطر می آورم که از زمین و زمان بیزار بودم، در اوج عصبانیت و ناراحتی ... پیاده از خانه به فتح المبین آمدم و در جمع بچه ها آرامش گرفتم ... آرامشی بی پایان.» دوست صمیمی آقای کمالی، اقای مصطفی لعل شاطری هم که در نواختن سازهای کوبه ای مثل دف، دایره، تنبک، نقاره و کوزه مهارت دارد، از سال 90 به صورت افتخاری به دختران خانه ی ما آموزش می دهد. او می گوید: «حضور من در جمع این بچه ها موهبتی الهی است. هرچند این نوع آموزش به بچه ها سخت است، اما وقتی آن ها ساده ترین تکنیک را یاد می گیرند انگار تمام دنیا را به من می دهند... آموزش به ندای 5 ساله، کلی امید به من می دهد.» «تکتم» دختر با استعداد و روشن دل گروه موسیقی مرکز فتح المبین، با شنیدن صداها، همه را می بیند و می شناسد، حتی از صدایت و لحنت می فهمد که امروز سرحالی یا نه! گاهی که خودش تنهاست، آوازش را از وسط سکوت راهرو می توانی بشنوی که برای دل همه می خواند: «شمع و پروانه منم/ مست میخانه منم / رسوانه زمانه منم/ دیوانه منم ...» او تیمپانی هم می نوازد. آواز تکتم را همه دوست دارند، هم دوستانش در مرکز و هم کارکنان و مهمانان. استاد عباسعلی خمر، نوازنده ی هنرمند خراسانی، سالهاست که با دختران این خانه همدل و هم آواست. سرانگشت های معجزه گر و مهربان استاد، قلب های دختران ما را نوازش می کند و به آن ها مهر می بخشد، درست مثل وقتی که سیم ها و کمان آرشه را می نوازد. نوازش و نواختن هنر استاد ماست. دختران مرکز از صمیم قلب های پاکشان دوستش دارند. اگر روزی، ناگاه دلت گرفت و از صدای ناموزون هیاهوی دور و برت خسته شدی، سری به خانه ی ما بزن تا دختران مان یک بغل آواز به تو هدیه کنند، آن وقت با آواز دل نواز مهربانی هایشان حتما دلت باز می شود ... |