گپی کوتاه با نفیسه روشن (هنرمند سینما و تلویزیون) اشاره: خانم نفیسه روشن (بازیگر سینما و تلویزیون اسران) از جمله هنرمندانی است که به گفتهی خودش با اهالی همدم – هم فرزندان و هم کارکنان – ارتباط خوبی دارد. او بارها در مراسم، بازارچهها، جشن تولد فرزندان و... به این موسسهی خیریه آمده است و پیمان دوستی خاصی با همدمیها بسته است. این بار او به دلیل دیگری در همدم حضور پیدا کرده است؛ او از تاثیرات دعای یکی از دختران سرای مهر همدم - البته کمی سربسته - میگوید و نذری دارد که آمده است آن را ادا کند.... - خانم روشن ضمن خوش آمد به شما؛ خوانندگان نشریهی همدم از رفت و آمدهایتان به موسسه مطلع هستند. ظاهرا این بار برای ادای نذری در سرای مهرحاضر شدهاید. بیایید کمی به عقب برگردیم و بپرسیم چه شد که با همدم مانوس شدید؟ • مسائلی که به دل و درون آدم برمیگردد، نیازی به تعریف و تمجید ندارد. قصدم از شرکت در این گفت وگو و بیان بعضی تجربیات شخصیام در همدم، صرفا آشنا شدن بعضی از خوانندگان شما با روحانیت و فضای تاثیرگذار موسسه و تفاوت آن با برخی موسسات دیگر است که در ابتدا و قبل از جواب دادن به سوال شما اجازه دهید که مقدمتا بعضی از این تفاوت ها را مشخص کنم؛ سه چهارسالی هست که با همدم آشنا شدهام. این آمد و رفتنها باعث ارتباط قلبی خوبی بین من و بچههای موسسه شده است. این را هم بگویم که اینجا تنها خیریه در مشهد است که من به آن سر میزنم. باور کنید بچههای اینجا را از ته قلبم دوست دارم. هر هنرمندی وقتی به استانی میرود قاعدتا از سمت چندین خیریه دعوت میشود. در مشهد هم از طرف خیریههای مختلفی دعوت شدم اما متاسفانه بهدلیل خاطره بدی که از یکی از موسسات خیریه داشتم، رفت و آمدم را کم کردم. اما بعد از اینکه توسط دکتر سینا علیزاده با همدم آشنا شدم در چند مراسم تولد لبخند که بیشتر آنها در همدم برگزار شد، حاضر شدم، ارتباطات خیلی خوبی با بچههای موسسه پیدا کردم. و پس از مدت کوتاهی این ارتباط خوب با خادمین موسسه نیز برقرار شد؛ احساس میکنم آنها بهخاطر جو صمیمانه همدم است که توانستهاند به این خوبی خدمت کنند. واقعیتش را بگویم اینجا را خیلی متفاوت می بینم. و بخاطر همین انرژی خوبی هم از آن میگیرم. اما در مورد سوال شما که چه شد من امروز در همدم هستم، باید بگویم امروز به نیت دیدار مجدد بچهها و خصوصا زینب به سرای مهر رفتم. من 6 ماه قبل در گوش زینب یک درخواست دعایی داشتم و چیزی خواستم که بعد از دعای خیر او برآورده شد. نذر کردم برایش سجاده و مهر بیاورم که البته به دلیل حضورم در سریال «بچه مهندس» در ماه مبارک رمضان نتوانستم زودتر بیایم تا اینکه خدا را شکر امروز آمدم و نذرم را ادا کردم. - خانم روشن از نگاه زیبای شما به موسسه و بچه های همدم ممنونیم. آیا امکانش هست بگویید چه دعایی در گوش زینب زمزمه کردید؟ • درخواست من از زینب، خصوصی بود. البته باید اعتراف کنم و صادقانه بگویم قبل از این ماجرا و هرچند که بارها شنیده بودم دعای این دختر معصوم معجزه میکند، اما خودم باورم نمیشد. من فکر میکنم کسی که دعا میکند باید سیمش وصل باشد مهم نیست کی باشه و کجا باشه و یا در چه شرایطی زندگی میکند. من ناباورانه در گوش زینب درخواستم را گفتم و بعد از یک ماه مشکلم حل شد. امروز آمدهام ضمن تشکر از زینب و ادای دینم، دوباره درگوشی چیزی از او بخواهم. و البته این بار با باور راسخ و کاملا جدی آرزویم را به او میگویم و مطمئنم حتما جواب خواهم گرفت. - این بار اگر اگر دعای شما برآورده بشود، چه نذری خواهید داشت؟ • هنوز به این مساله فکر نکردهام. قطعا کار بزرگ برای همه بچه ها انجام میدهم. شاید یک هدیهی مفید و وسیله و موردی که برایشان ضروری باشد، تهیه کنم. شاید در این مدت نذر تازهای داشته باشم. باید ببینم چه به دلم میفتد. اما هرچه که هست و هرچه شد من به همدمی بودنم و دوست داشتن این بچهها افتخار میکنم... |