سی‌امین همدم ، زمستانتان را گرم می‌کند...

شماره‌ی سی‌ام فصلنامه‌ی همدم با مجموعه‌ای از خبرها و یادداشتهای خواندنی و طرح‌ها و تصاویر دیدنی، منتشر شد و در دسترس مشتاقان و علاقمندان قرار گرفت. 

به گزارش روابط عمومی موسسه‌ی خیریه‌ی همدم، شماره‌ی 30 فصلنامه‌ی همدم، در 62 صفحه‌ی تمام رنگی، حاوی خواندنی‌ها و دیدنی‌های قابل توجه، به همت هیئت تحریریه و گروه فنی این موسسه، چاپ و آماده‌ی ارسال برای خیرین و دوست‌داران این موسسه و 400 فرزند تحت پوشش آن شد. 

در این شماره، علاوه بر خبرهای ریزودرشت موسسه، عناوین و مضامینی از این دست به چشم می‌خورد؛ 

سخن مدیرمسئول درباب گشایش نگارخانه‌ی همدم و اهمیت آن، معرفی واحد تاسیسات موسسه، گفت وگویی با خیر نامدار؛ جعفر داوردوست شالچی، گزارشی از مراسم باشکوه افتتاح نگارخانه‌ی همدم با حضور استاد امیرخانی، گزارش مصوری از حضور خاطره‌انگیز همایون شجریان در همدم، گزارش‌های کامل و مصوری از برگزاری اولین ارکستر ویژه‌ی ایران با حضور «آوای همدم» در تالار سوره‌ی تهران و نیز گشایش پنجمین نمایشگاه عکس همدم در نگارخانه‌ی این موسسه، چند مقاله‌ی علمی و آموزشی خوب و معرفی کتاب و فیلم، جدول و کلی مطالب ریز و درشت خواندنی دیگر...

دوستان و خوانندگان همیشگی فصلنامه‌ی همدم،‌ می‌توانند این شماره‌ی ویژه از مجله را از طرق آشنای زیر، تهیه و مطالعه فرمایند؛

 مراجعه‌ی حضوری به موسسه  یا از طریق همین سایت 

نشریه همدم 

این معرفی کوتاه را با نقل بخشی از دلنوشته‌ی امیر روحپرور در صفحه‌ی 31 فصلنامه، با عنوان «یک ثانیه تا مدار عاشقی»، به پایان می‌بریم:

...تازه به دوران رسیده یا نوکیسه نیست اما هرچه داشته است از بالا و پایین کردن قیمتها بدست آورده .

و حالا سود ماهانه‌ی بانکی  بی‌دغدغه‌ای دارد... یک عدد درشت با چند صفر جلواش... اوچند سالی است که نه سرما می چشد نه گرما، نه عرق می ریزد، نه مشکل گرانی دارد و نه مشکل بالا رفتن قیمت ها، نه غصه‌ی حقوق کارگرانش را دارد و نه اندوه نان شبش را... غرق در ناز نعمت است.

اما نه یک چیز کم دارد ...

ثروتش" برکت "ندارد.

او شهد شیرین کار خیر را نچشیده است. او نمی داند  سفره پهن کردن برای یک خانواده‌ی 400نفره‌ی توانجویان چه لذتی دارد؟ .نمی داند عشق واقعی چیست؟ نمی داند مفهوم لبخند آرام یک  کودک رنج دیده‌ی  یتیم چیست؟... لذت او لذت دنیاست؛ لذت پول، لذت دلار و سکه !

و برای همین است که  نمی داند وقتی فرشته‌ی کوچولوی همدم را در آغوش می کشی  و صورتت  یواشکی زیر باران اشک شوق خیس می شود، یعنی چی ؟ او نمی داند عطر بهشت زیر سقف همدم یعنی چه!