گپ و گفت صمیمی با علیرضا محمودی ایرانمهر، نويسنده و منتقد ادبي جایگاه معلولان و کم توانان ذهنی را در ادبیات جهان و ایران چگونه می بینید؟ « ادبیات تصویری کامل و متنوع از هستی انسان است. آینه ای که توی آن ترس ها و قدرت ها، شادی و اندوه و سقوط و عروج انسان را می بینیم. مسلما مسأله معلولیت هم یکی از مهم ترین و چالش برانگیز ترین موضوعات زندگی انسان به شمار می ره در ادبیات بازتاب گسترده ای دارد. اما برای من رمان کوتاه «و حتا یک کلمه نگفت» نوشته «هاینریش بل» ماندگار ترین داستانی ست که به موضوع معلولیت و کم توانی ذهنی پرداخته است. و به جرأت می توانم بگویم جایی بهتر از این داستان معصومیت ناب و خالص یک انسان کم توان ذهنی را ندیده ام. داستان اصلی این رمان درباره زن و شوهری ست که به اجبار دور از هم زندگی می کنند اما در پس زمینه این داستان کلیسایی وجود دارد که یک کودک کم توان ذهنی آن جا به همراه کشیش کلیسا زندگی می کند. در تمام طول داستان این کودک حتا یک کلمه حرف نمی زند اما نگاه سنگین و معصومانه ی او زندگی آدم های قصه را زیر و رو می سازد.» ادبیات و به طور کلی هنر برای این عزیزان چه کاری می تواند انجام دهد؟ « ادبیات دریچه ای برای نگریستن به ابعادی از زندگی ست که به طور معمول به آن ها توجه نمی کنیم. ادبیات چیزی شبیه تلسکوب است برای نگریستن به اعماق آسمان و دیدن چیزهایی که با چشم غیر مسلح دیده نمی شوند. این نگاه قدرت متفاوتی به انسان می دهد. برای همین من فکر می کنم آدم هایی که کتاب می خوانند و آدم هایی که کتاب نمی خوانند اساسا با هم متفاوت اند. این تفاوت میان قدرت و ضعف است. شاید شبیه تفاوت کسی ست که می تواند قله ای را فتح کند و کسی که هرگز این کار را در زندگی خود انجام نداده است. برای همین فکر می کنم برای عزیزان معلول یا کم توان ذهنی نیز ادبیات می تواند یک عامل قدرت بخش باشد. گریزگاهی برای تسلی و محملی که بتوانند در آن جا تصویر متفاوتی از خود را کشف کنند و توانایی های پنهان خود را آشکار سازند. » این دوستان کم توان برای ادبیات و هنر چه کاری انجام می دهند؟ « ادبیات مثل درخت بزرگی است که هر کس با خواندن یک کتاب یا نوشتن یک داستان یا شعر به آن می پیوندد. دوستان کم توانی که مخاطب ادبیات هستند یا احتمالا می توانند بنویسند مثل هر دوستدار دیگری در دنیای ادبیات این درخت بزرگ و پر ثمر را غنی تر می کنند.» |