محمد صادق دهقانی، نویسنده، تهیه کننده و کارگردان سینمای مستند ایران، ۲۶ مهر ۱۳۶۸ در بیرجند چشم به جهان گشود و فعالیت هنری خود را، با بازیگری در تئاتر عروسکی «حارس» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آغاز کرد. دهقانی دانشآموختهی ادبیات دراماتیک از دانشگاه تهران و دارای نشان ملی جوان برتر ایران در رشتهی فیلمسازی است. وی در ده ها جشنوارهی داخلی و بین المللی حضور فعال داشته و در این جشنوارهها بیش از سی جایزه کسب کرده است. مستند تالان، از جمله ساختههای اوست که توانست نگاه اهالی سینما و فعالین محیط زیست را به سوی این فیلمساز جوان متوجه و نام دهقانی را در کنار بحران آب، برجسته کند. فیلم «تالان»، در همدم نیز به نمایش درآمد و فروخته شدن تمام بلیطهای آن، سه نکته را روشن کرد؛ اول اینکه؛ مردم، هنر مردمی را دوست دارند. دوم؛ نگران مسائل محیط زیستی خصوصا بحران آب در خراسان اند. و سوم؛ همراهی آنان با خادمین این موسسه، جهت ادامهی مسیر خدمترسانی به 400 دختر بیسرپرست همدم، امری جدی و مستدام است. گفت وگوی کوتاهی که به همین بهانه با دهقانی داشتیم، نکات بیشتری را دراین خصوص برایتان روشن خواهد کرد: * تالان دربارهی چیست و دلیل انتخاب این سوژه چه بود؟ مستند بلند تالان، روایتی است پژوهشی انتقادی از وضعیت فاجعه بار آبهای زیرزمینی ایران. بی شک زادگاه من که شهری کویری و بی آب است در این انتخاب بی تاثیر نبوده است. همانطور که میدانید ما در خراسان بیشتر نیاز آبی خود را از آب های زیرزمینی تامین میکنیم اما در زمینهی مدیریت این منابع جزو بدترین مناطق هستیم. جرقهی اصلی ساخت این فیلم را یکی از فعالین محیط زیست در مشهد زد و بنده را با جمعیت ناجیان آب آشنا کرد. همکاری ما در سال 95 آغاز و از آن روز به بعد ساختن این فیلم دغدغهی روز و شب من شد. *چه شد که این فیلم در همدم به نمایش درآمد؟ بیش از اهمیت عواید اندک مالی این اکران به نفع دختران همدم، قطعا فرهنگسازی مهمترین هدف بنده و مدیریت محترم موسسه از اکران تالان در همدم بود. مستحضرید که فیلم همزمان در سینماها به نمایش در میآید و میتوانستیم مدعوین را به آنجا دعوت کنیم. اما حضور آدمها در تالار همدم و تماشای یک فیلم هشداردهنده در خانهی دختران کمتوان و معلول، یک اثر بزرگ در ناخودآگاهشان برجای میگذارد و آن این است که آب تنها برای ما مردم سالم، برای ما شهرنشینان و روستانشینان برای ما مدیران و کارمندان نیست، آب برای کودکان ناتوان و کمتوان هم هست. آنها قادر به مطالبهی حق خود از آیندهی منابع آب نیستند و اگر ما آب را هدر دهیم آیندهی آنان را به مخاطره انداخته ایم. آنها نه قادر به مهاجرت اند و نه کسی در خانه منتظرشان است. پس اگر روزی در مشهد آب نباشد، پیش از همه، این قشر و مسئولین خیریههایی همچون همدم هستند که به مخاطره میافتند. * نقش فیلمسازان را برای کمک به همدم چطور ارزیابی میکنید؟ من سال 1390 به همدم آمدم و از آن به بعد هرگز فکر نکرده ام که از همدم دورم. اینجا خانهی من شده است و می تواند خانهی همه ی هنرمندان جوان و فیمسازانی همچون من باشد، چرا که بیش از آن که ما به همدم کمک کنیم، همدم به ما آرامش میدهد. دیده شدن معلولین فارغ از بعد احساسی و دلرحمی، یک نیاز جدی است. هنوز آثار هنری موثری در زمینهی روانشناسی و جامعهشناسی معلولین تولید نشده است. آثاری که با پشتوانه ی قوی پژوهش، بتواند هم جامعه را به پذیرش این قشر دعوت کند و هم در جهت بهبود زندگی آنان کارساز باشد. پیشنهادم به دوستان هنرمندم این است که اگر روزی به همدم آمدند، با وقت و انگیزه و برای تولید یک اثر جدی و ماندگار بیایند و از رویکردهای احساسی رایج در مواجهه با معلولیت بپرهیزند. گرچه بنده نیز در فیلمی که به سفارش رضا میرکریمی برای معرفی همدم ساخته ام، با گارد احساسی جلو رفته ام اما آن فیلم کوتاه از ابتدا به همین منظور ساخته شد. مقصودم تولید آثاری بلند است، چه در حوزهی ادبیات و چه سینما، که بتواند مسیر جدیدی را باز کند. * باتوجه به شرایط اقتصادی، نقش هنرمندان در ادامهی فعالیت خیریههایی همچون همدم چیست؟ همانطور که معتقدم در زمینهی بحرانهای محیط زیستی همچون بحران آب، حضور هنرمندان می تواند به آگاهیبخشی جامعه کمک بهسزایی بکند. در زمینهی بحران اقتصادی و برونرفت از شرایط سخت این هنرمندان هستند که باید توجهات را به سمت موسساتی همچون همدم جلب کنند تا مردم فراموش نکنند که این قشر آسیبپذیر، با کمک های مداوم آنهاست که زندگی میکنند. |