این پدیده از اواسط دههی 80 آغاز شد. مدتی در حالت سکون قرار گرفت و امروزه مجدداً شاهد اثرات مخرب«خونبازی»، یک نوع بازی بیفکری تخیلی (Game blood) است که با خراشیدن دست و پای فرد با ابزاری چون تیغ، کاتر یا هر شیء تیز و برندهای صورت میگیرد و نوع دیگر آن کشیدن خون به وسیله سرنگ است که افراد مجدداً خون کشیده شده را به بدن خود تزریق میکنند. آن در بیمارستانها و افراد بستریشده در بخش اعصاب و روان هستیم. این پدیده از اواسط دههی 80 آغاز شد. مدتی در حالت سکون قرار گرفت و امروزه مجدداً شاهد اثرات مخرب آن در بیمارستانها و افراد بستریشده در بخش اعصاب و روان هستیم. آیا خونبازی یک اختلال روانی است؟ «خونبازی» گونهای از خود آزاری غیرخودکشی (non suicide self) است که با هدف خودکشی صورت نمیگیرد. اما با گذر زمان اگر موضوع حل نشود، ممکن است به خودکشی نیز بینجامد. خونبازی را میتوان اختلال پوست کندن، تلاش برای بهتر کردن یک عیب یا نقص در اختلالBody) (dysmorphic disorder، حرکات کلیشهای در اختلال، حرکت کلیشهای به قصد آسیب رساندن به خود در اختلال خودچرخی غیرانتحاری و خودزنی بدون قصد خودکشی یا جزو اختلالات اضطرابی مانند اجبارها به منظور کاهش اضطراب، دانست. این پدیده با مشکلاتی نظیر اختلالات رشدی، اختلالات خوردن و شخصیت مرزی ارتباط دارد که در آن افراد به تتوهای خطرناک، شکستگی و جرح زیاد روی میآورند. در پسران بیشتر اختلالات برونسازی شده نظیر اختلال سلوک، اختلال لجبازی و بیاعتنایی مقابلهای و اختلال مصرف مواد مشاهده میگردد. این افرد از ناگویی خلقی رنج میبرند. یعنی توانایی بازگویی احساسات و عواطف درونی خود را ندارند و با توسل به خود آسیبزنی سعی در بیان احساسات خود دارند. خونبازی به چه دلیل روی میدهد؟ نظریه شناختی ـ اجتماعی: بندورا معتقد است هر رفتاری از طریق مشاهده قابل یادگیری است و در دوره نوجوانی سرعت بیشتری میگیرد. انتشار تصاویر خونبازی از طریق شبکههای اجتماعی نیز باعث شیوع بیشتر این رفتارها میشود. فرد سعی میکند برخی از فشارها در دوره رفتاری را سامان دهد. او با این کار با آنان ابراز همدردی و پیوستگی میکند و به آنها نشان میدهد که چقدر به آرمانهای گروه پایبند است. پیشتر این رفتارها به عنوان پیوند خونی مرسوم بود. یعنی دوستانی که با همدگیر با خونشان پیوندشان را امضا میکنند. از سوی دیگر، اقدام به این کار، مانع مسخره شدن و جدایی از همسالان و دوستانی که خونبازی میکنند، میشود. نظریه انگیزش: در خونبازی تیغ زدن به دست و بدن بصورت نمایشی صورت میگیرد و به رگها آسیب رسانده نمیشود. این نشان دهنده این است که فرد قصد خودکشی ندارد اما به دلایلی میخواهد به خود آسیب برساند. آنها با این کار والدین را نگران میکنند و والدین به دلیل ترسی که دارند حاضرند هرکاری انجام دهند تا نوجوان دست از این کار بردارد. این راهکار میتواند به کودک یا نوجوان کمک کند تا با روشی غیر منطقی به خواستههایش برسد. نظریه روانکاوی: این رفتار نوعی واکنش به خواستههای نهاد است. نهاد در نظریه فروید بخشی از شخصیت است که در پی لذتجویی است. رفتار وقتی بروز مییابد که خواستههای نهاد به او فشار میآورد و مزاحم که همان پدر و مادر و عوامل اجتماعی باشد مانع بروز آنها میشود و فرد دچار اضطراب میگردد. آنگاه قسمت من شخصیت که نقش عقلایی دارد متوسل به مکانیزمهای دفاعی میگردد تا اضطراب را کاهش دهد و رفتارهای خودزنی نیز بهنوعی مکانیزم دفاعی در برابر اضطراب است. از لحاظ زیستشناختی نیز نشان داده شده با اقدام به خودزنی مغز برخی از انتقال دهندههای عصبی و شادیآور نظیر اندروفین و سرتونین را ترشح میکند که مانند ماده مخدر تسکین دهنده هستند. این رفتار به مدیریت هیجان کمک میکند و ذهن را از یک فشار اجتماعی منحرف مینماید. این عمل یک راهبرد هیجانمدار منفی برای مقابله با افکار و احساسات دردناک است. مشکلات خانوادگی: نوجوانانی که شرایط خانوادگی بحرانی و نامطلوب دارند بیش از دیگران دست به خودآزاری جسمی میزنند. پژوهشها نشان داده نوجوانانی که اقدام به این کار میکنند در کودکی مادرانی سرد و طردکننده داشتهاند. آنها تجارب ذهنی خلاء عاطفی و عدم ارتباط با موضوع عشق خود یعنی مادرشان را دارند. آنها در کودکی آغوش ایمنیبخش او را کمتر حس کردهاند. فقر اقتصادی خانواده، اختلافات شدید بین والدین، اعتیاد، طلاق و گاهی سوء استفاده جنسی، فشارهای مضاعفی بر آنان تحمیل میکند و باعث میشود آنها بدن خود را علت سوء استفاده بدانند و نسبت به آن دید منفی پیدا کنند و با خراشیدن و سوزاندن آن از بدن خود انتقام میگیرند. حتی دیده میشود که رفتار خونبازی در دخترانی که ظاهر زیبایی دارند بیشتر است. از طرف دیگر والدین گرایش به سبک تربیتی استبدادی پیدا میکنند؛ نوعی سبک تربیتی که در آن والدین تنها با توسل به تنبیه، رفتارهایی که از نظر آنها مناسب نیست را مدیریت میکنند. نوجوان برای رهایی از این فشارهای روانی اقدام به خونبازی نموده و راهی برای تخلیه آن پیدا میکنند. روشها و انگیزهی خودزنی در دختران و پسران تقریبا متفاوت است. انگیزه پسران قدرت طلبی و در دختران بیشتر حمایتطلبی و جلب توجه جنس مخالف است. همچنین خودزنی در دختران بیشتر با کاتر و تیغ ولی در پسران چاقو، سوزاندن بدن با سیگار و کاتر است. شیوع بیشتر این پدیده در بین دختران نسبت به پسران این است که پسران معمولا خشم و پرخاشگری خود را برونریزی میکنند. مثلا به دیوار مشت میکوبند، دعوا میکنند یا سر مادر خود فریاد میزنند، در حالی که دختران خشم خود را برونریزی میکنند. در واقع 2 نوع آسیبزنی در بین دختران مشهود است. در نوع نخست آسیب سطحی است و افراد از نشان دادن آن به دیگران ابایی ندارند. در مواردی که دوستان غیر همجنس دختران آنها را رها میکنند یا با دختر دیگری دوست میشوند. این رفتارها جهت تهدید برای بازگردان وی به رابطه انجام میگیرد. آنها عکسهای دستهای تیغ خوردهشان را در اینستاگرام قرار میدهند تا عصبانیت خود را بر سر فردی که آنها را ترک کرده فریا بزنند و خشمشان را بروز دهند. در نوع دوم زخمها بسیار عمیق هستند و معمولا دختران آنها را از دید اطرافیان پنهان میکنند که مشکلات عمیق روانی و شخصیتی وجود دارد که نیازمند مشاوره و درمان است. آیا خونبازی درمان قطعی دارد؟ درمان خونبازی نیازمند ریشهیابی عمیق و آگاه شدن از زمینه مشکلات فرد است. هر فردی به دلایل گوناگونی ممکن است دست به این کار بزند. به همین دلیل است که برای همه افراد از یک روش درمانی خاص بهرهگیری نمیشود. همچنین دارودرمانی میتواند مؤثر باشد. در حال حاضر اعتقاد عمومی بر این است که اگر چه دارو میتواند این رفتارها را به سرعت کاهش دهد ولی اگر فقط به درمان دارویی اکتفا شود علایم با همان سرعت عود خواهند کرد. به نظر میرسد، پاسخ بیمارانی که علاوه بر درمان دارویی تحت درمانهای روانشناختی نیز قرار گرفتهاند بسیار بهتر و مداومتر از پاسخ افرادی است که فقط دارو دریافت کردهاند. رفتار درمانی: فرض اصلی این روش آن است که بدون ایجاد بینش روانشناختی نسبت به علل زمینهای میتوان تغییراتی بوجود آورد که تکنیکهای آن عبارتند از؛ تقویت مثبت و منفی، حساسیتزدایی تدریجی، پیشگیری از پاسخ، تکنیکهای آرمیدگی، قراردادن یخ روی مچ به منظور انحراف حواس. اینها میتواند به کاهش رفتارهای خود آسیبرسان کمک کند. مداخله مرتبط با والدین: پدر و مادر وقتی روی رفتار فرزند خود تأثیر میگذارند که علت رفتار او را بهتر بفهمند و راههای مؤثرتری بدانند تا بتوانند به فرزندشان راه و رسم کنار آمدن با موقعیتهای ناخوشایند را یاد بدهند. آموزش فنون مدیریت رفتار یا تعامل والد ـ کودک، حل معضلاتی از قبیل مشکلات خانوادگی و برنامه نظاممند والدین شامل این موارد میباشد. روش رفتاری ـ دیالکتیکی DBI گروهی: در این روش، ابتدا بصورت فردی الگوهای فکری منفی شناسایی شده و تبدیل به الگوهای فکری مثبت میگردد. سپس آموزش خودگویی مثبت، خودکارآمدی، مهارتهای اجتماعی، تابآوری و خودتنظیمی بصورت گروهی مورد استفاده قرار میگیرد. نویسنده :معصومه رضازاده منابع: راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM - 5) انجمن روانپزشکی آمریکا، ترجمه یحیی سیدمحمدی 2013 روانپزشکی بالینی ـ سادوک و کاپلان ـ ترجمه دکتر محسن ارجمند، دکتر فرزین رضاعی، دکتر نادیا فغانی جدیدی بخش و درمان مشکلات دوران کودکی (راهنمای روانشناسان بالینی و ر وانپزشکان) کارولین لس ثرودرتبان.گوردون ترجمه مهرداد فیروزبخت برگرفته از سایت تبیان به نشانی https://article.tebyan.net برگرفته از سایت سوشیانت زوارزاده به نشانی mrpsychologist.com برگرفته از خبرگزاری ایسنا به نشانی www.isna.ir |