در سالهای اخیر و به تقلید از دنیای غرب، حضور حیوانات خانگی مثل سگ و گربه در میان خانوادههای ایرانی رشد عجیبی پیدا کرده است و این موضوع، زمانی شکل بد به خود میگیرد که زن و شوهرهای جوان، فکر و ذکرشان فقط توله سگهای زیباست و دیگر نیازی به حضور بچه نمیبینند. حتی به سگشان در منزل «پسرم» و «دخترم» میگویند و خیالشان از بابت صدا زدن فرزندشان هم راحت میشود! در خیریهی همدم، ما 400 بچه داریم؛ 400 فرزندی که فاقد سرپرست اند، یا سرپرست موثر ندارند و ما به نیابت از شما نیکوکاران شهرمان، افتخار خادمی آنها را داریم. به لطف خدا، ما تعداد زیاد بچههای موسسه را مشکل نمیبینیم و معتقدیم به قول بزرگترها، هیچ چیز جای صدای زیبای یک بچه را نمیگیرد... در این شماره از فصلنامه لازم دیدیم ضمن معرفی کردن انیمیشنی معروف، مروری بر درستی یا نادرستی جایگزین کردن سگ و یا هر حیوان خانگی دیگر به جای بچه داشته باشیم. انیمیشن The Boss Baby که در کشورمان با اسامی «بچه رییس» یا «بچه خان» شناخته میشود، در سال 2017به کارگردانی تام مککراث Tom McGrath و نویسندگی مایکل مککولرز و بر اساس کتابی با همین نام نوشتهی مارلا فارزی Marla Frazee ساخته شد. داستان کتاب، پیرامون زوج جوانی است که با ورود یک نوزاد به زندگیشان، دچار مشکلات و دردسرهای عدیده میشوند. این نوزاد به مانند شخصیت اصلی انیمیشن “بچه رییس”، ظاهر و خصوصیات عجیب و غریبی دارد. او همیشه لباسی تیره به تن دارد و کراوات میبندد. دیگر ویژگی بارز او این است که به پدر و مادر خود تحکم میکند و مقاصد خود را به هر نحو ممکن پیش میبرد. داستان در مورد خانواده خوشبختی است که یک پسر به نام «تیموتی» دارند. پدر و مادر تیموتی کارمنداند و برای یک شرکت سگ سازی کار میکنند. آنها وقت زیادی هم برای تک پسرشان صرف میکنند. مثلا در طول روز به اندازهی کافی با او بازی میکنند و هرشب قبل از خواب، برایش کتاب داستان میخوانند. داستان از آن جایی شروع می شود که پدر و مادر تیموتی میخواهند برای او یک برادر کوچکتر بیاورند که با او همبازی باشد. بچهی جدید در یک روز آفتابی با کت و شلوارتیره و رسمی و کیفی در دست با تاکسی وارد خانه تمپلتون ها می شود. ورود این عضو جدید باعث می شود که تیموتی بخش بزرگی از توجه های پدر و مادرش را از دست بدهد. از همان ابتدای کار میان عضو جدید و تیموتی مشکلاتی پیش می آید و تیموتی به شدت از بچه متنفر و به او و کت و شلوار پوشیدنش و کیف دستی اش مشکوک است و به پدر و مادر اش نیز مدام نسبت به رفتارهای این کودک هشدار می دهد. اما خانم و آقای تمپلتون چنان غرق توجه به کودک تازه وارد می شوند که به حرف های تیموتی گوش نمیدهند و آنها را به پای قوه تخیلش می گذارند. تا این که یک شب زمانی که بچه داستان ما با تلفن صحبت میکند و در مورد ماموریت هایش با شرکت بچه سازی صحبت می کند، تیموتی حرف های اورا می شنود و میفهمد که برادر کوچکتر او در واقع یک مامور مخفی شرکت بچه سازی است و برای دستیابی به اطلاعاتی امنیتی و مهم که مربوط به شرکتی است که خانم و آقای تمپلتون در آن کار می کنند آمده است. این اطلاعات راجع به سگی است که قرار است آنقدر بامزه باشد که همه در سراسر دنیا دوستش داشته باشند و دیگر نخواهند که بچه داشته باشند و به جای آن از سگی مواظبت کنند که هیچوقت بزرگ نمی شود و برای همیشه کوچک و بامزه باقی می ماند. اما این تنها یک روی سکه است. با پیشرفتن مسیر داستان با احساسات و عواطف دو کودک سر و کار داریم که یکی کودک است و دیگری تنها قالب یک کودک را دارد و در واقع یک رئیس به دنیا آمده است. آرزوهای بزرگ دارد و به همه دستور می دهد و میخواهد مدام با پاشیدن پول هایش به این طرف و ان طرف قدرت و برتری خود را نسبت به بقیه نشان دهد. در این انیمیشن شاهد جدال میان دو شرکت بچه سازی و سگ سازی هستیم که درواقع جدالی بین نگه داری از بچه ها و نگه داری از حیوانات خانگی مانند سگ است. همچنین می خواهد به بزرگتر ها نشان دهد که زمانی که فرزند دوم وارد خانه می شود فرزند اول چه احساساتی را تجربه می کند و چقدر به توجه نیازمند است و بعد از آمدن فرزند جدید، چه می خواهد. با دیدن این انیمیشن شاهد احساساتی خواهیم بود که روزی خودمان نیز آنها را تجربه کرده ایم، ازجمله حس تنها شدن، از دست دادن توجه پدر و مادر و احساس تنفر از فرزند تازه به دنیا آمده. انیمیشن در واقع به والدین میآموزد که بیش از توجّه به حیوانات خانگی باید به کودکان خود و فرزندآوری توجّه کنند و این نکته بسیار خوبی است. این در حالی است که برخی از خانوادههای ایرانی به تقلید از یک فرهنگ غربی که گروهی از خودشان هم به اشتباهبودنش پی بردهاند با سگها مانند کودکان خود رفتار کرده و در صفحات مجازی آن را تبلیغ هم میکنند! نکتهی آموزشی دیگری نیز در داستان میبینیم که به کودکان آموزش داده میشود که اوّلا باید وجود برادر یا خواهر کوچکتر خود را بپذیرند و ثانیا با حسادت نکردن نسبت به او و اتّحاد با او میتوانند مشکلاتشان را از پیش رو بردارند. |