انسانهای خیرخواه و نیکوکار، هر جا و در هر شغلی که باشند کارهای مفید و مثمر را در فعالیتهای روزمره خود قرار و در برابر همنوعان خود وظایف و مسئولیتهای اجتماعیشان را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند. انسانهای خوب در تمام دنیا خوب هستند و نمیتوانند از دایرهی قوانین «خوب بودن» خارج شوند و در همان چهارچوبی که برای خود تعریف کردهاند فعالیت میکنند. مؤسسهی توانبخشی همدم به لطف خیرین و مردم نیکونهاد، دوستان و همراهان بسیار خوبی دارد که مصداق «خوبی» و معرف «خیر» اند؛ یکی از خیرین همیشه همراه همدم، مدیرعامل هلدینگ باما، جناب آقای دکتر سیدرضا نبوی است که بودنش برای همدمیان معنی مهر است و آفتاب. دراین شماره، گفتگویی با ایشان انجام دادهایم که در ادامه میخوانید: * آقای دکتر، لطفا پیش از هر سخنی، در رابطه با فعالیت و زمینهی کاریتان توضیح دهید؟ هلدینگ باما، با رویکرد فروشگاه زنجیرهای از سال 1390 فعالیت خود را آغاز کرد. این شرکت در حال حاضر با 750 نفر نیروی انسانی متخصص و 35 شعبه فروشگاهی با برندهای شهرما و باما فعالیت میکند. توجه به حوزههای منابع انسانی، تکریم مشتریان، ارائهی خدمات و ارتباط بُرد بُرد با تأمین کنندگان کالا، مهمترین استراتژیهای این شرکت تعریف شده است. فرهنگ سازمانی مجموعهی ما حول محور شعارهای: 1- صداقت 2- احترام 3- پشتیبانی مؤثر از یکدیگر 4- توجه به ارزشهای انسانی و الهی 5 پاسخگویی موثر، میچرخد. این مجموعه، در حوزهی مسئولیت اجتماعی تمام توان خود را در شهر مقدس مشهد و در حوزههای کمک به ورزش استان، کمک به مؤسسات خیریه و کمک به بیماران متمرکز کرده است. هلدینگ باما گواهینامه HACCP را نیز به جهت کنترل کیفیت محصولات ارائه شده دریافت کرده است. ما معتقدیم که در شهر مقدس مشهد، همسایگی با امام مهربانیها حضرت علیبن موسیالرضا (ع) مسئولیت عظیمی را بر دوش ما نهاده است. فروشگاههای شهرما و باما بادسترسی، مقایسه و انتخاب آسان شرایط ارائه خدمات به زائرین و مجاورین امام رضا(ع) را ایجاد کرده است. * اگر ممکن است در رابطه با مسئولیت اجتماعی خود در قبال مؤسساتی مثل همدم هم توضیح بفرمایید؟ مسئولیت اجتماعی مأموریتی است که از جانب خداوند به انسانها داده میشود و هر چه ابزارهای انسانی بیشتر باشد طبیعتاً این مأموریت پررنگتر خواهد بود و در مجموع یک رسالت تلقی میشود. مجموعهی هلدینگ باما از ابتدای فعالیت خود همواره حضور در عرصههای مسئولیتهای اجتماعی را رویکرد جداییناپذیر استراتژی خود تعریف کردهاست. * جناب نبوی، از حس عاطفی خود نسبت به همدمیها بگویید؟ بچههای همدم از نگاه من 2 گروه هستند. یک گروه بچههایی هستند که عاشقانه و خالصانه و داوطلبانه به بچههای گروه دوم که تحت پوشش موسسه هستند، خدمت میکنند. اینها از نگاه من مروجان فرهنگ مهربانی هستند و به حال خوبی که دارند غبطه میخورم و در بازدیدهایی که از مؤسسه همدم داشتهام بارها دیدهام که چقدر ارتباط عاطفی خوبی بین عزیزان داوطلب و پرسنل در مؤسسه و بچههای تحت حمایت شکل گرفتهاست، به طوری که این بچهها اعضای داوطلب و کارکنان مؤسسه را مثل خانواده میبینند. گروه دیگر که فرزندان تحت حمایت این مؤسسهاند یکی از بهترین جمعیتهای هدفاند که یک مؤسسه خیریه میتواند تحت حمایت قرار دهد. این بچهها کسانی هستند که بدسرپرست یا بیسرپرست و دارای معلولیتهای مختلف جسمی و ذهنی هستند. شاید بتوان گفت این بچهها متاسفانه افرادی هستند که جامعه توجه کمتری به آنها داشته و بهنوعی از خانواده و جامعه طرد شدهاند و هیچ سرپناهی برای یک زندگی حداقلی ندارند. اما به همت همدمیهای عزیز امروز شاهد یک زندگی مطلوبتر و بهتر هستند. هرچند که هیچ چیز گرمای محبت پدر و مادر و یا یک سقف امن هرچند ساده را پرنمیکند اما این بچهها در همدم به حمدالله توانستهاند تا حدی با محیط انس بگیرند و به همت همهی همدمیها این خلاها پر شدهاست... نگاه من به این بچهها مثل فرزندان خودم است. فکر میکنم تک تک این بچهها فرزندان خودم هستند و سعی میکنم حتیالامکان همان خدماتی که به فرزندان خودم ارائه میدم بتوانم این خدمات و به بچههای همدم هم ارائه بدهم و یا افراد خیر را که در اطراف خودم میشناسم برای خدمت به این بچهها ترغیب کنم. * بنگاههای اقتصادی به چه صورت میتوانند به مؤسسات کمک کنند؟ هر بنگاه اقتصادی با توجه به نوع فعالیت خود میتواند حمایت خود را تعریف کند. در مجموعهی ما تعداد بالای مشتریان فرصتهای معرفی مجموعههایی نظیر همدم را ایجاد میکند. گاهی به فراخور یک مجموعهی اقتصادی، اشتغال نیز میتواند برای معلولین تعریف شود. * چه پیشنهادی به مسئولین دارید برای توجه بیشتر به قشر معلولین؟ در ابتدا پیشنهادم به مسئولین این است که همه ما باید این قشر را به عنوان اعضای اصلی جامعه بپذیریم. لذا هر وقت در حال برنامهریزی شهری هستیم باید به این افراد نیز توجه کنیم. در مرحله دوم همه افراد جامعه باید به این نکته توجه کنند که بدترین حس برای معلولین حس ترحم است. آنها دوست ندارند در برخورد جامعه ترحم را ببیند، این یک حس منفی تحقیرآمیز است. و در مورد خود معلولین باید عرض کنم که آنها سرشار از توانایی هستند. کارهایی را انجام میدهند که گاهی افراد غیرمعلول امکان انجام آن را ندارند. چرا که «خدا گر ببندد زحکمت دری ز رحمت گشاید در دیگری» * پیشنهادتان برای توفیق بیشازپیش همدم و همدمیها چیست؟ امروزه اقدامات مؤثر غیرمستقیم پاسخ سریعتری میدهد و مجموعهی همدم تحت مدیریت سرکار خانم دکتر حجت در این حوزه بسیار حرفهای عمل کرده است؛ مواردی شبیه ایجاد کارگاههای مختلف در تولید محصولات سنتی و گروه موسیقی همدم، شاهکارهایی است که نظیرش کمتر در کشور وجود دارد. بنابر این، پیشنهادم این است که همین روش را دنبال کنند. * نگاه فرهنگی شما به فعالیتهای اجتماعی چگونه است؟ یک سالن ورزشی بدنسازی را در نظر بگیرید، هدف آن تقویت و زیبایی عضلات و در نهایت سلامتی برای ورزشکاران است. من فکر میکنم بزرگترین مسئولیت و رسالت یک کارهای فرهنگی تقویت ارزشها، نهادها و هنجارهایی است که از مذهب و فرهنگ کشور نشأت میگیرد. در امور فرهنگی باید خوبیها، مهربانیها، سخاوتمندیها، مدیریت تقدیرها، گذشتها، نگاه حمایتی، صداقت، توکل، تلاش، احترام را بهصورت غیرمستقیم آموزش دهیم... دوستی میگفت: اگر خواستی خودت را مقایسه کنی تنها مواردی را مقایسه کن که خداوند به آنها نمره و ارزش میدهد. * باتوجه به اینکه حلول سال نو و نوروز را پیش رو داریم، در خصوص نیکوکاری و توجه به همدم، پیشنهاد بهارانهی شما برای مردم چیست؟ بهار، فصل مجدد رویش زندگی است، خداوند در فرایند بهار شادابی مجدد، و جاری شدن زندگی را قرار داده است. دلهای ما نیز گاهی نیاز به رویش و تقویت و زنده شدن مجدد دارد. دنیا و مادیات انسانها را حریصتر میکند. آنچه که به انسان آرامش و حس زیبایی و زنده شدن میبخشد، مهربانی و محبت است. ارتباط با افرادی نظیر فرزندان خوب همدمی، تفسیر زیبای مهربانی و راهگشای زندگی است. و یادمان باشد حال دلهایمان جایی خوب میشود که فقط و فقط خدا برای آنجا ارزش قائل است. * و حرف آخرتان؟ در دنیا فقط مهربانی میماند و بس... بویژه مهربانی بدون توقع به بچههایی نظیر بچههای همدم، روح انسان را تا آسمان هفتم پرواز میدهد. خانم بتی جین ایدی؛(BETTY GEAN EADIE) کتابی دارد به نام آغوش نور. در آن کتاب خاطرات خود را که متاثر از یک مورد مرگ مغزی است به رشته تحریر درمیآورد. او این چنین مینویسد: در آسمان که بودم نورهایی را میدیدم که از سمت مردم به سمت آسمان میآید و فرشتههایی را میدیدم که هدایایی از سمت آسمان به سمت مردم میبرند. علت را که جویا شدم پاسخ شنیدم: اینها پاسخهای خداوند است به مردمی که خالصانه مهربانی میکنند. آنجا متوجه شدم، خداوند به بیشترین چیزی که اهمیت میدهد مهربانی است. مهربانی کار سختی نیست گاهی یک لبخند اثرش سالها میماند و بهترین باقیات صالحات است. |