چنان که میدانیم، در کشور عزیزمان ایران، از ۲۴ آبان تا اول آذرماه هفته کتاب و کتابخوانی نامیده میشود و باید بپذیریم که؛ «کتاب، دروازهای به سوی جهان گسترده دانش و معرفت است و ارائه کتابهای خوب، یکی از بهترین ابزارها برای به کمال رساندن انسانهاست و کسی که در این دنیای زیبا به زندگانی میپردازد، نمیتواند با دنیای کتاب بیارتباط باشد. و براین اساس، ما هم در موسسهی همدم، با گرامیداشت این هفته و تبریک آن به همهی هموطنان عزیز، ضمن تشویق خودمان و شما به کتابخوانی، میکوشیم در پروراندن دانش و کمال سهیم باشیم. جای خالی کتاب و کتابخوانی در جامعهی ما همیشه محسوس است و متاسفانه، در سالهای اخیر به دلیل شیوع کرونا این جای خالی را بیش از پیش احساس کردیم. در عین حال، بهتر است برای بررسی دقیق وضعیت کتابخوانی در ایران، ابتدا به طرح این سؤال بپردازیم منظور ما از کتابخوانی چیست؟ خواندن کتاب به هر شکل را، میتوان کتابخوانی دانست، اما منظور ما از کتابخوانی، مطالعات آزاد و خواندن کتابهایی است که مثل دریچهای رو به نور، سهم بسزایی در بالا بردن سطح آگاهی و فرهنگ جامعه دارند. بنابراین بهتر است بحث کتابخوانی و سوادآموزی را از هم تفکیک کنیم. بخش عمدهای از ساعات مطالعه در اقشار مختلف جامعه با گروههای مختلف سنی در راستای سوادآموزی یا افزایش محفوظات است. مطالعات افراد جامعه که در مقاطع مختلف تحصیلی مشغول به تحصیل هستند را نباید به آمار کتابخوانی مرتبط دانست. میزان کتابخوانی و میزان سوادآموزی در تمامی کشورهای جهان، دو امر مجزاست و شاخص آن متفاوت. در کشور ما، متأسفانه هیچوقت آمار دقیق و رسمی از سوی مرکز آمار در مورد میزان کتابخوانی و یا نرخ مطالعه در ایران منتشر نشده است. طی سالهای اخیر اعداد و ارقام متفاوتی از سوی نهادهای مربوط مثل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی انقلاب و کتابخانه ملی در خصوص میزان مطالعه در ایران ارائه شده است که عموما آمارهایی ضد ونقیض است؛ آمار ضدونقیضی که در آنها سرانه مطالعه هر ایرانی بین ۲ تا ۷۰ دقیقه در روز متغیر است. متأسفانه همین آمارهای ضدونقیض، اعتبار صحت و ارزش این محاسبات را زیر سؤال میبرد. آمارهایی که نشان میدهد در خوشبینانهترین حالت که نزدیک به محال بوده، سرانه مطالعه هر ایرانی ۷۰ دقیقه است. با این حال، در بدبینانهترین حالت میتوان سرانه مطالعه را ۲ دقیقه در نظر گرفت. باید این واقعیت را پذیرفت که متأسفانه فرهنگ کتابخوانی در وضعیت فعلی ایران وجود ندارد یا ناچیز است و تنها اقشار خاصی از جامعه، آنهم مطابق با سلیقه و نیاز خود کتاب میخوانند. سیاستگذاریهای غلط در سیستم ورودی دانشگاهها و برگزاری آزمون کنکور سراسری، وضعیت پیچیده و عجیبی را از همان اوایل دوره بلوغ فکری برای افراد مختلف جامعه ایجاد میکند. حساسیت خانوادهها نسبت به آزمون کنکور و توجه بیش از اندازه معلمان و آموزشگاهها به این مسئله، شرایطی را به وجود آوردهاست که طی سالیان اخیر، افراد پشت کنکوری روزی ۱۰ ساعت و یا بیشتر از این مطالعه درسی را بخشی از وظایف خود میدانند. قطعاً با احتساب سالیانه هزاران دانش آموزی که در انتظار ورود به دانشگاه هستند و با احتساب ساعات مطالعه درسی روزانه، آمار مدت زمان مطالعه برای هر ایرانی رشد چشمگیری خواهد داشت. اما باید در نظر داشت که مطالعات اینچنینی در شاخص سرانهی مطالعه لحاظ نمیشود و نباید بشود. ضمن اینکه مطالعات این چنینی نه تنها غلط است و بازخورد چندانی ندارد، بلکه همین تجربه ناموفق باعث فاصله عمیقی بین دانش آموزان و امر کتابخوانی میشود و این در حالی است که آمار سرانه مطالعه در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بسیار بیشتر از این است. منتقدان کتابنخوانی ایرانیان از آمار ۹۰ دقیقه مطالعه در ژاپن، انگلیس و ۵۵ دقیقه در مالزی و ترکیه سخن میگویند و این البته باید ما را متوجه فرق و فاصلههای نگرانکننده بکند. در این میان گروهی فواید کتابخوانی را برمیشمرند و گروهی دیگر پایین بودن سرانه مطالعه در ایران را در مقایسه با دیگر کشورها یادآور میشوند و دلایلی مانند گرانی کتاب، مشغله افراد و توسعه فضای مجازی را برای آن تکرار میکنند، غافل از اینکه در کشورهای دیگر کتاب از این گرانتر و ساعات کار مفید افراد از این بیشتر است و توسعه فضای مجازی نیز رشد بیشتری نسبت به کشور ما داشته است. با همهی این توصیفات و توجه به فرمایشاتی که اهل دغدغه دارند، یک حقیقت را نمیتوان نادیده گرفت و آن اینکه؛ جامعهی بیمطالعه و کشوری که در آن کتاب، نویسنده و اهل قلم به هر دلیلی از جایگاه شایسته برخوردار نباشند، نه روزگاری خوش خواهد داشت و نه آیندهای روشن و باید برایش خیلی جدی فکر کرد. |