آیا شما هم به سندروم شیشه خیارشور مبتلا هستید؟ چند نفر از اطرافیان شما ممکن است به این سندروم مبتلا باشند؟ همه گیری این سندروم را در محل زندگیتان در چه حد تخمین می زنید؟ سندرم شیشه خیارشور (به انگلیسی: Pickle Jar Syndrome) بین خیلی از افراد رواج دارد. حتما دیده اید که یک نفر میخواهد در شیشه خیارشور را باز کند ولی هر چه زور میزند نمیتواند، در این مواقع با خودمان فکر میکنیم که زورش کم است ولی من توان باز کردنش را دارم. شیشه را از او میگیرید و هر چه زور میزنید فایده ندارد، شما هم نمیتوانید در شیشه خیارشور را باز کنید. این سندرم به مواقعی اشاره دارد که از فاصله به مشکلات دیگران نگاه میکنیم. اگر متوجه شده باشید، سندرم شیشه خیارشور به شرایطی اشاره دارد که از فاصله به مشکلات دیگران نگاه میکنیم. گرفتاری های آن شخص از دور خیلی ساده و قابل حل برای ما دیده میشوند ولی اگر خودمان در همان موقعیت قرار می گرفتیم متوجه میشدیم که همان مشکلات به ظاهر ساده چقدر پیچیده اند و حل کردنشان غیرممکن میشود. مثلا؛ اگر سرمایه او را داشتم تا الان 10 برابرش کرده بودم. اگر خودم این تبلیغ را انجام میدادم بهتر نتیجه میداد. آنقدر بیمسئولیت و بی عاطفه است که والدینش را در خانه سالمندان گذاشته است. ** همهی ما سندروم شیشهی خیارشور را داریم که در ورژنهای مختلف خود را نشان میدهد. شاید بتوان گفت این سندروم را میتوان معادل جملهی معروف پدران یا مادران بدانیم، وقتی که میگویند: «این همه درس خوندی، یه در خیارشور رو هم نمیتونی باز کنی!» اصولاً مشکلات دیگران از بیرون ساده و قابل حل دیده میشوند؛ بنابراین بهراحتی قضاوت میکنیم یا دربارهی آنها نظر میدهیم. اما هنگامی که خود در آن موقعیتها قرار میگیریم، آنها را سخت و پیچیده مییابیم. علت سندرم شیشه خیارشور چرا از دور فکر میکنیم توانایی بهتری برای مدیریت مشکلات دیگران داریم؟ علت این ساده به نظر رسیدن مشکلات از دور چیست؟ پاسخ در دامنهی طیفی از این ملاحظات و مشکلات قرار دارد؛ ما فقط بخش کلی از مشکلات را میبینیم و بسیاری از جزئیات از دید ما پنهان است. ما، توانایی درک مشکلات و همدلی با احساسات دیگران را نداریم به همین دلیل است که نوع برخود او برایمان قابل فهم نیست و با ارائه نظرات مختلف او را آزردهخاطر میکنیم. ما، تمایل به کنترلگری داریم و توجهی به تواناییها و ظرفیتهای متفاوت افراد نداریم و متوجه نیستیم که هر کسی به شیوه خودش مسئلهای را حل میکند. صبور نیستیم چرا که حل مشکل طرف مقابل، با صبر ما در ارتباط است. خودشیفته هستیم و خودمان را برتر از دیگران می بینیم. چه کنیم که که به این سندروم مبتلا نشویم؟ برای این که دچار سندرم خیارشور نشویم فقط یک راه وجود دارد؛ باید خودمان را به جای طرف مقابل و در آن موقعیت قرار دهیم تا بتوانیم احساسات و مشکلاتی که را با آن ها دست و پنجه نرم می کند، بهتر درک کنیم. فقط در این صورت است که به دیگران برچسب ناتوانی نمیزنیم و آنها را سرزنش نمیکنیم و رفتارهایمان عجولانه نخواهد بود. مهارت همدلی را در خود پرورش دهید چنانچه خودتان را به جای دیگران میگذارید و میگویید اگر من بودم موفقتر عمل میکردم بهتر است روی مهارت همدلی خود بیشتر کار کنید. دیدن گرفتاری ها و مشکلات از راه دور باعث میشود که آن مشکل ساده و قابل حل به نظر برسد ولی اگر خودمان در موقعیت آن فرد قرار بگیریم متوجه پیچیدگی آن خواهیم شد. پس بیاموزیم که حق قضاوت درباره مشکلات و شرایط زندگی دیگران را نداریم و به اصطلاح خارج از گود نمیتوانیم بگوییم لِنگش کن. برای داشتن رابطه همدلانه به دیگران اجازه دهید احساسات خود را درباره رنجی که دارند، بیان کنند. وظیفه شما در این مواقع، گوش دادن و تلاش برای درک موقعیت فرد مقابل است. شما باید مشکل او را، از دید خودش ببینید. یعنی در نظر داشتن او با تمام ویژگیهایش در برابر مشکل و رنجی که او را درگیر کرده است. وقتی به او گوش میدهید، محتوای کلامی و احساسی او را در کلام و احساس خود منعکس و به رفتارهای غیرکلامی او توجه کنید و به آنها پاسخ مناسب بدهید. لازم نیست او را با فردی مشابه مقایسه یا واکنش های او را قضاوت و درباره اش حکم صادر کنید. بدانید که در آن لحظه و مکان، مشکل فرد مقابل به اندازهی کافی در نظرش بزرگ هست و باعث رنجش او شده، بنابراین اگر سعی در کوچک شمردن و بیاهمیت نشان دادن مشکل کنید، در واقع رنجی به موقعیت کنونی او اضافه کردهاید. برای بهبود مهارت همدلی باید بتوانید در یک موقعیت بحرانی از دریچه نگاه دیگران به مساله نگاه کنید تا بتوانید احساسات و رنج او را درک کنید. افراد با توجه به تجربیات متفاوت در طول زندگی که باعث شده ظرفیت و تواناییهایشان متفاوت باشد، در موقعیتهای یکسان رفتار متفاوتی نشان میدهند. چرا که مسیر زندگیشان کاملا با شما متفاوت بوده است. بنابراین نمیتوانید از نگاه خود برای او راه حل ارائه بدهید و فرد مقابل را فاقد بینش بدانید. اما، راه حل مشکلاتی از این دست چیست؟ بر اساس یافتههای متخصصین علوم روانشناسی و تربیتی، این راهحلها بهاختصار عبارتند از: ۱ – به فرد اجازه دهید که احساسات خود درباره رنج و ناراحتی اش را بیان کند و شما بدون قضاوت یا راه حل دادن صرفا گوش کنید و بکوشید که موقعیت او را درک کنید تا بتوانید از زاویهی دید خودش و با مشکلات خودش، بحران را ببینید. ۲ – محتوای کلامی و احساسی او را در احساسات خودتان منعکس کنید و به رفتارهای غیر کلامیاش توجه کنید و پاسخ مناسبی بدهید. ۳ – او را مقایسه نکنید، در موردش قضاوت نکنید و حکم صادر نکنید. بدانید که در زمان و مکان، مشکل فرد در نظرش به قدری بزرگ است که باعث رنجش او شده بنابراین سعی نکنید مشکلش را کوچک و بی اهمیت بشمارید. این کار شما رنج موقعیت کنونی او را بیشتر خواهد کرد. ۴ – با این که ممکن است رفتار و واکنش طرف مقابل برایتان منطقی و درست نباشد ولی برای همدلی کردن با او نیازی به تایید واکنشهایش ندارید. ۵ – حتی اگر فرد آرام شد و از شما راه حل خواست باز هم باید به دنبال راهی باشید که با زندگی و شریط او همخوانی دارد، نه با شرایط خودتان. ۶ – یادتان باشد که باز کردن در شیشه خیارشور برای شما هم میتواند به همان اندازه طرف مقابل سخت باشد. |