مثل برف سفید و مثل باران، مهربان... زندهیاد محمد ابوترابی سال 1314 در شهرستان چناران خراسان بزرگ آن زمان بهدنیا آمد. او طی سالهای زندگی در خراسان و تهران، ضمن تلاش در جهت پیشرفت و آبادانی ایران عزیز، مهمترین دغدغهاش، بهبود بخشیدن به اوضاع زندگی آسیبدیدگان اجتماعی بود. برای همین هم با همت مثالزدنیاش احداث یک حسینیه را در مشهد برنامهریزی کرد تا مکانی باشد برای رفت و آمد خانواده، خیرین و دوستان همفکرش در این زمینه. مرحوم ابوترابی ضمن ایجاد پایگاهی مذهبی برای گرامیداشت و شاگردی در مکتب مولایش امام حسین(ع)، تلاش مضاعفی کرد که در همین حسینیه به امورات مستضعفین جامعه هم بپردازد و همزمان بهصورت عملی در روح و روان فرزندانش بذر این همت عالی را کاشت تا آنها نیز بتوانند مسیر مهربانی پدر مرحومشان را ادامه دهند و میراث این اسوهی حسنه تا ابد در این خانوادهی نیکوکار باقی بماند. بله، ارثیهی مرحوم محمد ابوترابی نه تنها املاک و سرمایهی مالی، که فکر و اندیشه و مهربانی نیز بود. او مهر را کاشت و این شد که فرزندان برومندش در سالگرد فوت پدر به مشهد آمدند تا پس از برگزاری مراسم سالگرد، به همدم بیایند و به برداشت محصول مهربانی آن مرد دانا نیز، بپردازند. احمد، علی و منصوره ابوترابی فرزندان مرحوم محمد ابوترابی هستند که در روز میلاد باکرامت حضرت علی (ع) و روزی که اولین برف سال 1402 بهآرامی شروع به باریدن کرد، به همدم آمدند و باخودشان همسر و فرزندان نوجوان و جوانشان را هم آوردند که آنها نیز این مهر و عاطفه را بهصورت عملی تجربه کنند. جالب بود که روز آمدن این عزیزان، بهدلیل تقارن با میلاد باکرامت حضرت علی (ع) و گرامیداشت روز پدر، در تقویم کشورمان یک روز تعطیل رسمی محسوب میشد اما به قول احمد آقا: «مهربانی و کار خیر تعطیلی نمیشناسد.». او ادامه داد: «امروز با خانوادهام به همدم آمدم تا جویای حال و احوال 400 دختر بیسرپرست این موسسهی خیریه باشیم. ما خیرخواهی را از پدرمان یاد گرفتیم. او در گمنامی تمام به کار خیر میپرداخت و نمیخواست کسی از کارهای خیرش سردربیاورد. ما هم اگر خدا بخواهد میخواهیم جا پای پدرمان بگذاریم و در کارهای خیر شرکت کنیم. همدم منظم است و بهخوبی توانسته است هوای فرزندان بیسرپرستش را داشته باشد. من از شفاف بودن مسائل مالی همدم خیلی راضی هستم و امیدوارم بهقول معروف بتوانم نخودی در این آش بیندازم.» با علی آقا -یکی دیگر از فرزندان مرحوم ابوترابی- نیز به گفتگو نشستیم. او هم ضمن تبریک میلاد امام علی (ع) به روح پدر و همهی مردان و پدر معنوی دختران همدم آقای شیرازینیا، گفت: «ما امروز بهواسطهی حاج آقای شاهید با همدم آشنا شدیم. از این آشنایی خیلی خوشحالیم و خصوصا از اینکه میبینیم فرزندان همدم در کارگاههای حرفهآموزی در حال یادگیری هنرهای جالب و جذابی هستند، بیشتر به همدم امیدوار میشویم. انشالله با توفیق خداوند متعال سالهای سال این دوستی و رفت و آمد ما به همدم ادامه داشته باشد.» منصوره خانم ابوترابی هم که حس و حال معنوی خاصی در سرای مهر پیدا کرده بود، گفت: «وقتی بهسرای مهر رفتم تلاش و ازخودگذشتگی را بهصورت واقعی و زنده دیدم. مادریاران عزیز این بخش با مهربانی خاصی با فرزندان معلول روی تختهای این بخش، برخورد میکنند و هیچوقت نمیتوانم تا این حد مهربانی را ازنزدیک ببینم. امروز درسهای جدیدی از تلاشهای خادمین همدم یاد گرفتم و سعی میکنم هر از گاهی به میان آنها بیایم و جویای حالشان باشم.» در مسیر رفت و آمد به کارگاهها و بخشهای مختلف همدم، خانوادهی مرحوم ابوترابی هرکدام به فرزندان خویش نکاتی را متذکر میشدند. آنها به آرامی و نرمی برفی که داشت میباید، درس ایثار و خیرخواهی را به نسل سوم این خانوادهی نیکاندیش منتقل میکردند و در چشمهایشان بههنگام سخن، خورشید شادی و خیرخواهی میدرخشید. در مسیر رفت و آمد به کارگاهها و بخشهای مختلف همدم و در روزی که برف تازه بر زمین نشسته بود، شاید ردپای یک خانوادهی خیرخواه و مهربان ایرانی روی صحن و سرای همدم، یکی دو ساعت بیشتر دوام نیاورد، اما تاثیر آموزش عملی نیکوکاری و بودن بهفکر همنوع، قطعا سالهای سال در ذهن و روح جوانانترهای این خانوادهی خوشبخت، دوام میآورد و از نسلی بهنسلی دیگر منتقل خواهد شد . |