یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی
انجام بدهند؛ از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و کیسه ها را
برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کند.
همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری
واگذار نکنند.
وزرا از دستور شاه تعجب کردند و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه
افتادند!
وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود، بهترین میوه ها و باکیفیت ترین محصولات را
جمع آوری کرده و بهترین را انتخاب می کرد تا این که کیسه اش پر شد.
وزیر دوم با خود فکر کرد که شاه این میوه ها را برای خودش نمی خواهد و احتیاجی به
آنها ندارد و داخل کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن
نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا این که کیسه را با میوه ها پر کرد.
وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد، کیسه را با
علف و برگ درخت و خاشاک پر کرد!
روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند،
بیاورند.
وقتی وزیران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد سه وزیر را گرفته و هر کدام را
جداگانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند! |