بیا و همدم قلبم باش! زمین و زمان جور دیگری است. اینجا همدمی با بچههای «همدم» رنگ آسمان را ارغوانی کرده است. رستوران و تالار «پرشان» همانی است که همیشه هست، به اضافه یک چیز دیگر؛ «خداداد»! همان چهره محبوب و فانتزی فوتبال که خدا او را درست 18 سال پیش به ما داد. نه اینکه آن روز متولد شده باشد، نه، بلکه درست 8 آذر 76 بود که اسطوره برای ما متولد شد تا همه خدادادش بخوانیم؛ «خداداد عزیزی»! خداداد است، ما هستیم و نیمه معنوی هر پدیدهای هم با بودن در کنار بچههای «همدم» فرصتی برای اظهار وجود، پیدا میکند. و حالا این یک گزارشگونه است از یک شب خاطرهانگیز در کنار بروبچههای مرکز توانبخشی «همدم» آن هم با حال و هوای آسمانی ارغوانی. دخترها فریاد نمیزنند، آواز میخوانند! عقربههای ساعت نشان از آن دارد که تقویم هجری شمسی بیست و سومین روز از دی ماه 1394 را پشت سر میگذارد. روزی که به شب رسیده و حالا در تالار و رستوران «پرشان»، تعدادی از دختران همدم به نیابت از 400 دختر توانجوی همدمی گرد هم آمدهاند؛ آمده اند تا در ضیافت مهمانی که برایشان و بهخاطر تقدیر از یاورانشان تدارک دیده شده است، بنشینند و ترانههای روحنواز و آسمانیشان را زمزمه کنند. صدایشان از ژرفای وجود است. فریاد نیست، آوازی است شنیدنی. این جا در ضیافتی که دکتر زهرا حجت، مدیرعامل مرکز توانبخشی همدم(فتحالمبین) و همکارانشان برای این دختران آسمانی و سپاسگزاری از همیاران نمایشگاه «...تا آفریقا ...تابرزیل» و «مسابقهی بزرگ فوتستال ستارهها» برگزار کرده اند، دخترها فریاد نمیزنند، آنها آواز عشق را یکصدا میسرایند. همیاری همیاران و پرواز در آسمان خیال چشمهایمان را میبندیم. در آسمان خیال پرواز میکنیم. مهندس قاسمزاده، مدیرکل فرودگاه های خراسان رضوی هم همینجاست؛ در ضیافت همدمیها. او مهمان ویژهای است که قرار است خلبان پرواز خیالمان باشد. علاوه براو بزرگواران دیگری نیز هستند؛ جناب آقای یکتا(مدیرعامل شرکت تاپیس)، حسن کامرانیفر، خداداد عزیزی، جمعی از داوران فوتبال خراسان و اهالی مطبوعات و منتخبی از یاوران دیگری که اتفاق بزرگ هفتهی پیش، درسایهی همراهی آنان با همدم رقم خورده بود. وقتی با مهندس قاسمزاده همکلام میشویم و از همدمیها و زندگیشان میپرسیم، میگوید: «باید انگشت حیرت به دهان بگیرم. واقعا به جز عشق چه چیز میتواند سبب شود آدم 400 دختر کمتوان را نگهداری و با آنها مثل فرزندان خودش رفتار کند.» نگاهمان میافتد به تکتم. او همان دختر روشندل و تکخوان گروه است که با آوازی حواسمان را از مهندس پرت میکند... تکتم هنرمند، شور خاصی به مراسم میدهد. انگاری قرار است درست میان صحبتمان، با آوایش دلمان را بلرزاند. با مهندس حرفهایمان را ادامه میدهیم: «ما گاهی حوصله نگهداری بچههای خودمان را هم نداریم، بعد یک عده پیدا میشوند با این همه عشق و علاقه از این عزیزان نگهداری میکنند. واقعا باید به آنها خسته نباشید و دستمریزاد گفت.» موزیک متن سالن، با آواز برخی از فرزندان همدم همراه است. به پاس عشقی که جاری شد مراسم با حضور یکی یکی و چندتا چندتای میهمانان و مدعوین شکل کامل میگیرد تا نهایتا طبقهی دوم مجتمع پرشان، شاهد صرف شام گروهی باشد. پیش ازآن اما، باحضور خانم دکترحجت در گوشهای از سالن پذیرایی و در فضایی خودمانی و دوستانه، به پاس عشقی که همین یکهفته پیش-درست درچنین ساعات و لحظاتی- از قلبهای عاشق این جمع خانوادگی همدل به جان همدمیها روان شده و اختتامیه نمایشگاه و مسابقهی فوتسال را بهخوبی برگزار کرده بود، از زحمات همهی یاوران و همکاران همدمی تقدیر میشود؛ با لوح سپاس و سخنانی مختصر و موثر و مهربانانه. لوح سپاسی که بالطبع نه بیانگر میزان زحمات و تلاشها که صرفا یادبودی است مکتوب و قابگرفته، برای آنکه یاوران همدم بدانند حضور و همدلی آنها هیچگاه از یاد و خاطر مسئولان و همکاران موسسهی خیریهی همدم نخواهد رفت. میهمانان ویژهی همدمیها، یادبودهای سپاسشان را ازخانم دکتر دریافت میکنند و بعد هم عکس یادگاری میگیرند. در این میان خداداد عزیزی، اسطوره خراسانی فوتبال و جناب کامرانیفر(داور بینالمللی فوتبال خراسان) بیشتر مورد توجه حضارند. پیش ازپایان، همدمی ها از دکتر مهدی علیزاده(مدیر مجتمع پرشان) و همکارنشان نیز که میزبانی را عهدهدار بودهاند، تشکر میکنند. حالا عقربههای ساعت پایان یک شب خوب با همدمیها را نشان میدهد و شاید در ذهن همه این واژهها زمزمه میشود که: «رازیست در ترنم سبز درختان، رازی به ژرفای عشق و بلندای همت. و آدمی را در امتداد سبزینههای روح، عشق باید و همت». |