اگر هنوز بند رخت خانهتان روسریهایِ آویزان در باد دارد، اگر خانوادهای دارید
که شادیها و غمهایتان را با هم بخورید. اگر آشیانی برای زندگی دارید، خدا را شکر
کنید. بسیاری از آدمهایی که امروز با غمی یا مشکلی زندگی میکنند، در گذشتهای نه
چندان دور برای خودشان شرایط خوبی داشتهاند. اتفاقات زندگی، مسیر آدمها را تغییر
میدهد. رفتوآمد با موسسات خیریه یادآور این است که ما همه یک خانوادهایم و درد
جامعه درد ما نیز هست.
موسسه خیریه «رضویه» در سال 1357 با هدف حمایت از بیماران روانی مزمن و
خانوادههای این عزیزان در زمینههای معیشتی، تحصیلی، اشتغال، ازدواج و... تاسیس
شد. در طی این سالها با توجه به فعال بودن دفاتر سطح شهر از طریق کارشناسان مربوطه
بیماران روانی شناسایی شده و به طور ماهانه از منازل این عزیزان بازدید صورت گرفته
و در زمینههای مختلف رسیدگی و حمایت عاطفی انجام میشود، به طوری که اکنون بیش از
1000 نفر تحت پوشش این موسسه هستند.
علاوهبر حمایتهای این موسسه در طی سی سال، این مرکز «طرح ویزیت در منزل» را نیز
به دستور کار خود اضافه کرده تا از این طریق تا جایی که امکان دارد عزیزان بیمار در
دامان خانواده درمان شوند و مجبور به زندگی در مراکز نگهداری و توانبخشی نباشند. در
این طرح به طور ماهیانه تیم درمانی شامل روانشناس، مددکار، پرستار، پزشک عمومی،
روانپزشک و در مواقع لزوم متخصص در کنار دارودرمانی به خانهی عزیزان سر زده تا
علاوه بر درمان، آموزشهای لازم را نیز در اختیار خانوادهها قرار دهند. اما بخش
دیگری از فعالیتهای این موسسه «مدیریت» مرکز جامع درمانی توانبخشی بانوان طوس است.
جایی دور از هیاهوی شهر،170 توانخواهِ بیمار روانی مزمن در این مرکز زیر یک سقف به
صورت شبانهروزی با هم زندگی میکنند و از خدمات درمانی و توانبخشی برخوردار
میشوند. آشیانی برای پرندههای زخمی که از توفان شهر به آن پناه بردهاند. زنهایی
با لبخندهای کمرنگ که دلشان برای خانه تنگ شده. اگرچه بیشتر توانخواهان بدسرپرست
یا بیسرپرست هستند اما کم وبیش افرادی را می بینی که با داشتن خانوادههایی سالم
سروکارشان به اینجا میکشد. خانم حسینزاده (کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و
مسؤول فنی مرکز) اشاره میکند که «عدم حمایتهای عاطفی خانواده و گسستگی روابط از
جمله عواملیست که سبب افسردگی فرزندان میشود و یک دورهی شش ماههی افسردگی
میتواند مشکلات روانی ایجاد کند. اینجا عزیزانی داریم که به خاطر افسردگی بعد از
زایمان بستری هستند یا مشکلات کوچکی داشتهاند که به خاطر بیتوجهی، به مسائل بزرگ
روانی تبدیل شدهاند. خدمات موسسهی ما مربوط به زنانیست که دچار ناتوانیهای
روانی شده و انگیزههایشان را برای ادامهی زندگی و کار در خانه از دست دادهاند.
رغبتشان از بین رفته و حال رسیدگی به خودشان را ندارند چه برسد به دیگران. گاهی
ماهها طول میکشد تا یک آموزش کوچک مثل بستن دکمهی لباس را دوباره بخواهند شروع
کنند چون میل و حالی ندارند. وقتی به این عزیزان خدمات توانبخشی داده میشود و
میتوانند دوباره خودشان آشپزی کنند و به کارهای خانه و زندگیشان برسند از نظر ما
معجزه اتفاق افتاده است. »
به بخشهای این مرکز که خدمات نگهداری و توانبخشی را به صورت شبانهروزی ارائه
میدهد، میرویم؛ بخشهای روابط عمومی، فرهنگی، مددکاری، روانشناسی، پزشک عمومی و
پرستاری، روانپزشک، کارگاههای توانبخشی، تربیت بدنی، خوابگاه ها و...
خانمها تمیز و مرتب این طرف و آن طرف در حال فعالیت و زندگی هستند و مربیها و
مددیاران مهربانشان شانهبهشانهشان ایستادهاند تا یک قدم به جلو بردارند.
تختهای خوابگاهها تقریبا خالیاند و زنها به جای خواب و خمودگی در کارگاههای
مختلف آموزشی و هنری هستند. برای زمستانِ عزیزانشان شال گردن میبافند و برای
دیوارهای خانهی دورشان تابلو فرش. دختری با پیشبندی رنگی، کوهی پربرف در دوردست و
دو پرنده نقاشی میکند. بعضیها عروسک میبافند، گلدوزی و معرقکاری میکنند و بعضی
از دختران در حال ادامهی تحصیل هستند تا با وجود شرایط بد گذشته، آیندهای خوب
برای خودشان رقم بزنند.
خانم علیپور(مسؤول روابط عمومی و جلب مشارکت ها) در حین بازدید از بخشها
میگوید: «ما اینجا کنار این عزیزان زندگی میکنیم. کنار زنان و دخترانی که به
دلایل مختلف برای دورهی طولانی نیاز به درمان و توانبخشی دارند و همه مثل
خانوادهی خودمان هستند. در این مسیر، همراهی دوستان خیر و نیکوکار بسیار موثر بوده
و علاوه بر کمکهای نقدی، توجه عاطفی مردم میتواند بسیار موثر باید. از جمله طرح
مهر رضویه که با توجه به این طرح، خیرین و بانوان نیکوکار میتوانند جدا از کمکهای
نقدی در کنار توانخواهان موسسه حضور یافته و با همراهی عاطفیشان جای خالی خیلی از
چیزها را برای بچهها پر کنند. همراهی در اردوها و برگزاری جشنها به بچهها کمک
میکند تا شادتر باشند و روزهای بهتری را تجربه کنند. ما آمادهی دریافت هرگونه
همراهی هستیم و همه ارزشمند و تاثیرگذار است.»
خانم حسینزاده در ادامه میگوید: «در بحث پیشگیری باید اضافه کنم گسستگی روابط
خانوادگی شرایط را بدتر میکند. امروز با وجود زندگیهای شتابزده و عصر سرعت و
تکنولوژی روابط خانوادگی سست شده و هرچه پیوند بهتری بین اعضا باشد احتمال بروز این
مسائل کمتر خواهد شد.»
وقتی میخواهیم که خاطرهای برایمان تعریف کنند، خانم حسینزاده به گلدانهای لب
پنجره نگاه میکند و میگوید: «سالها پیش دختری در اینجا بستری شد که در ایران
هیچکس را نداشت. دختری ثروتمند بود که در آلمان به دلیل تصادف دچار ضربهی مغزی
شده و خانوادهاش او را به ایران آورده و در این موسسه پذیرش شده بود. همیشه میگفت
که میخواهم از اینجا بروم. به دلیل نداشتن قیم و دلایل دیگری امکان ترخیص او وجود
نداشت؛ با اینکه ثروت زیادی داشت و در صورت پیدا شدن قیم و طی مراحل قانونی
میتوانست زندگی مستقلی داشته باشد. تا اینکه داستان زندگیاش را در مجلهی موسسه
نوشتیم و منعکس کردیم که دختری شصتوهشت ساله با وجود ثروت زیاد از ازدواج و خیلی
امکانات محروم شده و در سالهای آخر عمرش آرزو دارد در خانه و شهر زندگی کند. بعد
از چاپ مجله که به دست دوستان دادگستری رسیده بود پیگیر شدند و بعد از یک هفته از
اینجا ترخیص شد. یک جشن خداحافظی بزرگ برایش ترتیب دادند و خانهای خوب با پرستار
گرفتند. در سالهای آخر عمرش به آرزویش رسید و این برای ما بسیار خوشحالکننده
بود.»
یکی از روانشناسان بخش در حین رسیدگی به دختران اشاره میکند که با وجود برنامههای
توانبخشی و تلاش موسساتی نظیر ما، دختران و زنانی که بهبودی حاصل میکنند دوباره
بعد از بازگشت به خانه و جامعه با وجود آموزشهای داده شده در شرایط بدی قرار گرفته
و همراهیهای لازم را گاهی از سوی خانه و جامعه دریافت نکرده و دوباره مسافر این
موسسات میشوند و این سیکل معیوب آزاردهنده است.
بین دخترها میرویم تا از زبان آنها هم شرایط را بشنویم. در مصاحبه با بعضی از
دختران به ارزش این موسسات بیشتر پی میبریم. اکثر آنها دلتنگ خانه هستند و
میگویند که قدر خانواده را بیشتر بدانید. بعضیها اینجا را بیشتر از خانهشان دوست
دارند و اصلا اینجا را خانهی خود میدانند. امید به زندگیشان بالا رفته و
میتوانند شهروندان موثرتری برای جامعه باشند. و البته بعضیها دلگیر و ناراضیاند
چون زندگی آسایشگاهی به هرحال سختیهای خودش را دارد حتی اگر گل و بلبل باشد.
پایان گفتوگو را با پدر معنوی دختران موسسه، آقای ضابطیان (مدیر مرکز) همراه
میشویم. دخترها ایشان را بابا صدا میزنند و اصرار دارند که با هم عکس یادگاری
بگیرند. مدیر مرکز که لبخندی آرام بر چهره دارد با اشاره به خدمات موسسه خیریهی
همدم- فتحالمبین میگوید: «همهی ما برای یک هدف مقدس خدمت میکنیم، فرقی ندارد
عزیزانی که به هر دلیلی در موسسات نگهداری و توانبخشی زندگی میکنند همه نیاز به
حمایت دارند و نزدیک به پنج هزار نفر در نوبت هستند که سالی هزار نفر هم اضافه
میشود. شما فکر کنید اگر همهی این عزیزان در جامعه رها شوند و سرپناهی نداشته
باشند چه مشکلاتی پیش خواهد آمد. به هرحال باید فکر کرد که مردم و خیرین به ضرورت
وجود اینگونه مراکز هم توجه داشته باشند تا با حمایتهای این عزیزان بشود این مسیر
را ادامه داد. جدا از هزینههای نگهداری، هزینهی دارو و درمان برای این عزیزان
بسیار بالاست. امیدواریم با همراهی همهی شهروندان بتوانیم زندگی بهتری برای این
عزیزان فراهم کنیم تا به آغوش خانواده برگردند و در نهایت جامعهای سالمتر و شادتر
داشته باشیم.»
با اهالی «مرکز جامع درمانی توانبخشی بانوان طوس» خداحافظی میکنیم. ولی لبخند و
معصومیت زنان توانخواه و صبوری و تلاش همکاران مرکز در یاد و خاطرمان میماند. این
اول آشناییست، یادتان باشد دوستانی تازه دارید که میتوانید محبتتان را با آنان
تقسیم کنید.
مشهد: کیلومتر 25 جاده چناران روبهروی کارخانه اطلس، مرکز جامع درمانی توانبخشی
بانوان طوس.
تلفن: 32464055-32464056 - 32464072
|