موسسه خیریه توانبخشی دختران بی سرپرست و کم توان ذهنی
 هـمـــدم فتـح المـبین
www.Hamdam.org
انتخاب زبان: انگلیسی     0
امروز: سه شنبه ۱۴۰۳ هفدهم مهر

کشیش و پسر نوجوان
 

کشیشى یک پسر نوجوان داشت و کم‌کم وقتش رسیده بود تا فکرى در مورد شغل آینده‌اش بکند. پسر هم مثل خیلی از هم ‌سن‌وسالانش واقعا نمی‌دانست که چه چیزى از زندگى می‌خواهد و ظاهرً خیلى هم این موضوع برایش اهمیت نداشت.

یک روز که پسر به مدرسه رفته بود، پدرش تصمیم گرفت آزمایشى براى او ترتیب دهد. به اتاق پسرش رفت و سه چیز را روى میز او قرار داد: یک کتاب مقدس، یک سکه‌ی طلا و یک بطرى مشروب.
کشیش پیش خود گفت: «من پشت در پنهان می‌شوم تا پسرم از مدرسه برگردد و به اتاقش بیاید. آنگاه خواهم دید کدامیک از این سه چیز را از روى میز برمی‌دارد. اگر کتاب مقدس را بردارد معنی‌اش این است که مثل خودم کشیش خواهد شد که این خیلى عالی‌ست. اگر سکه را بردارد یعنى دنبال کسب‌وکار خواهد رفت که آن هم بد نیست. اما اگر بطرى مشروب را بردارد یعنى آدم دائم‌الخمر و به دردنخوری خواهد شد که جاى شرمسارى دارد.»

مدتى نگذشت که پسر از مدرسه بازگشت. در خانه را باز کرد و در حالى که سوت می‌زد کاپشن و کفشش را به گوشه‌اى پرت کرد و یک‌راست راهى اتاقش شد. کیفش را روى تخت انداخت و درحالى که می‌خواست از اتاق خارج شود، چشمش به اشیاء روى میز افتاد. با کنجکاوى به میز نزدیک شد و آنها را از نظر گذراند.

کارى که نهایتا کرد این بود که کتاب مقدس را برداشت و آن را زیر بغل زد. سکه‌ی طلا را توى جیبش انداخت و در بطرى مشروب را باز کرد و یک جرعه‌ی بزرگ از آن خورد.
کشیش که از پشت در ناظر این ماجرا بود، زیر لب گفت:
«خداى من! چه فاجعه‌ی بزرگی! پسرم سیاستمدار خواهد شد!»

تصویرگر: بهدخت بهروزی

تاريخ:  ۱۳۹۴/۴/۷ به اشتراک گذاشتن این خبر :    
 


معرفی این خبر به دوستان


نظرات
نقدی موجود نیست
نظر شما

امتياز کاربران 0 از 5
 

 
آدرس پستی : مشهد ، بلوار خیام شمالی ، خیابان عبدالمطلب ، عبدالمطلب 58

تلفن: 31732 (051)


تلفنخانه : 37111764 - 37111755 (051)
تلفن مستقیم مدیریت : 2 - 37112111 (051)
تلفن مستقیم معاونت : 14-37112113 (051)
پاسخگوی شبانه روزی: 6262 125 0935
تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به موسسه خیریه دختران کم توان ذهنی و بی سرپرست همدم می باشد.

www.hamdam.org