روزنامه خراسان خريد دارو با نسخه هنر خراسان رضوي - مورخ یکشنبه 1394/05/11 شماره انتشار 19033 گروه هنري - چند صندلي چوبي هر کدام با يک رنگ! تعدادي قناري! گلخانه اي کوچک،سماور و قوري با چاي دارچيني تازه دم،ديوار آبي رنگ و چند قطعه عکس از يکي از هنرمندان مشهدي! درست در همان مکان و حدود دو قدم آن طرف تر چند ويترين شيشه اي، قفسه اي پر از دارو و دکتر امير جلاليان فرد!اينجا داروي جسم تان را با نسخه هنر مي پيچند داروخانه اي که اين روزها خلاقيت و ذوق را با علم داروسازي در هم پيچيده و عصاره اي شفا بخش براي روح و جسم مشتريانش عرضه مي کند. وارد داروخانه که مي شويم دکتر «اميرجلاليان فرد» با همان چهره هنري اش به استقبال مان مي آيد.در همان ابتداي ورود ما را به چاي دارچيني که هميشه آماده و تازه دم است ميهمان مي کند و البته اين سماور و قوري با ليوان هاي يک بار مصرفي که در کنارش چيده شده و آن قندان قديمي معلوم است که ميهمانان زيادي را شيرين کام کرده است.در اين عصر تابستاني تا چاي مان بخواهد آماده نوشيدن شود در حالي که صداي ملايم موسيقي اصيل و سنتي هم در فضاي نگارخانه يا همان داروخانه مي آيد با دکتر جلاليان فرد همکلام مي شوم. دکتر مي گويد:« ايده ايجاد اين فضا از حدود شش ماه قبل به ذهنم رسيد البته فکرش را نمي کردم که اين کار با چنين استقبالي روبه رو شود هدف من در واقع ايجاد فضا و فرصتي براي يک دور همي و پاتوق دوستانه با هنرمندان به ويژه نقاش ها و عکاسان مشهدي بود اما اين ايده با آن چنان استقبالي روبه رو شد که پس از اولين نمايشگاه که آثار کلاژ روي پارچه «حنا حبيبي» را به نمايش گذاشتيم و نمايشگاه دوم که چند عکس از عکاس هنرمند«امين ابراهيمي» در معرض ديد علاقه مندان قرار گرفته 10 نمايشگاه ديگر در صف نمايش قرار گرفت و تک ديوار اين نگارخانه تا حدود سه ماه ديگر رزرو شد.» اين نگارخانه خيلي به دلم نشست درحال صحبت با دکتر جلاليان فرد هستم که خانم جواني وارد داروخانه مي شود و دکتر به استقبالش مي رود و خيلي زود وي را وارد گفت و گوي مان مي کند دکتر مي گويد ايشان از مشتريان داروخانه نيست و براي ديدن گالري به اينجا مي آيد! از او که خودش را «راهله اکبيا» معرفي مي کند مي پرسم در سطح شهر نگارخانه هاي زيادي وجود دارد چرا براي ديدن اين نگارخانه کوچک و داروخانه اي آمديد؟ مي گويد« من به هنر علاقه زيادي دارم و خودم هم در برخي از رشته هاي هنري سررشته اي دارم و به نگارخانه هاي سطح شهر سر مي زنم اما اين نگارخانه خيلي به دلم نشسته و اين براي چندمين بار است که به اينجا مي آيم البته بدون قصد خريد دارو!» در حالي که همراه با دکتر لذت نوشيدن يک چاي دارچين داروخانه اي را تجربه مي کنم مي پرسم آيا نهادهاي نظارتي تا کنون به اين فضا و اين ايده اشکال نگرفته اند؟ اين داروساز هنرمند و خوش ذوق مي گويد:« از زماني که ديوار داروخانه را رنگ کرده ام و اين نگارخانه کوچک و دورهمي را راه انداخته ام دو ماهي مي گذرد و دونمايشگاه در اينجا برپا شده .بازرس ويژه داروخانه هم به اينجا سر زده اما خوشبختانه به اين کار ما ايرادي نگرفته است و ما هم چون کارمان براي ايجاد درآمد نيست و از کسي به خاطر به نمايش گذاشتن آثارش پولي نمي گيريم بعيد مي دانم در اين زمينه مشکلي پيش بيايد.» خريد قرص برايم بهانه بود مشتري ديگري وارد داروخانه مي شود و پس از پرداخت پول يک بسته قرص، نزديک ما مي آيد و خودش را دبير فيزيک معرفي و وارد بحث من و دکتر جلاليان مي شود. مي گويد:« راستش را بخواهيد من هم براي ديدن اين کار خلاقانه به اينجا آمدم» به او مي گويم پس دارو نياز نداشتيد و اين بسته قرص بهانه بود! با خنده پاسخ مي دهد« حقيقتش را بخواهيد به اين دارو نياز داشتم اما ترجيح دادم براي ديدن اين فضايي که تعريفش را از دوستانم شنيده بودم به اين داروخانه بيايم!» ميزباني از آثار عکاسي بچه هاي فتح المبين در حين مصاحبه با صاحب داروخانه چند نفر ديگر هم وارد مي شوند برخي دارو مي خرند و تعدادي هم با قصد ديدن فضاي خاص اين داروخانه وارد مي شوند، عکس مي گيرند و در دفتر نظر خواهي ضمن تقدير و تشکر از صاحب اين ايده نظري مي دهند و با حال خوش خارج مي شوند.»دکتر مي گويد:«از شنبه به مدت 10 روز ميزبان عکس هاي بچه هاي موسسه فتح المبين(همدم) هستيم و پس از آن نيز ديگر هنرمندان به ترتيب آثارشان را به صورت رايگان به نمايش خواهند گذاشت |