شاید تا پایان دنیا این سوال که «علم بهتر است یا ثروت؟» به صورت جدی یا شوخی مطرح باشد، اما موضوع مهمتر مرحلهی بعد از داشتن اینهاست؛ اینکه با علم و ثروتت قرار است چه کنی؟! مؤسسهی خیریهی «رفاه کودک (بنیاد کودک ایران)» مؤسسهای غیرانتفاعی و غیردولتیست که با دارا بودن یکی از وسیعترین و علمیترین شبکههای خیریه، از بیست سال پیش فعالیت خود را آغاز کرده است. «بنیاد کودک» به پشتوانهی اعتماد همیاران مهربانش با بیست شعبه در سراسر ایران و پنج شعبه در کشورهای آمریکا، سوییس، آلمان، انگلستان و امارات متحدهی عربی، بیش از پنج هزار دانشآموز و دانشجوی ایرانیِ در حال تحصیل را مورد حمایت خود قرار داده و به خاطر عملکرد مؤثر و شفافسازی در ارائهی خدمات، موفق به دریافت بالاترین استانداردهای مؤسسات خیریه در ایران و جهان شده است. از جمله مجوز ملی وزارت کشور، گواهینامهی استاندارد جهانی (اس، جی، اس) از کشور سوییس و مقام مشورتی ویژه از سازمان ملل. همانطور که اشاره شد این بنیاد در مراکز شهرهای مختلف شعبه دارد. با هم به دفتر شعبهی مشهد میرویم تا با این بنیاد بیشتر آشنا شویم. یکی از روزهای گرم تابستان است، روی تابلوی ورودی دو دانشآموز با لبخندی کوچک و ساده نگاهت میکنند. با استقبال مدیر و کارکنان وارد بنیاد میشویم. گوشهوکنار بنیاد، تصاویری از دختران و پسرانیست که در حال درس خواندن لبخند میزنند و جملاتی مثل «تحصیل حق همهی کودکان ایران زمین است» یا «شوق آموزش، شور زندگی» کنارشان نوشته شده. خانم میترا تبریزینیا مدیر شعبهی مشهد که از سال 1389 با مؤسسه همکاری میکند، اینطور میگوید: «یادم میآید که به دعوت یکی از دوستان در یکی از جشنهای بنیاد شرکت کردم. نمایشگاه عکسی بود به نفع بنیاد و همزمان معرفی به مهمانان و اعضای جدید. آنجا درختی گذاشته بودند که «درخت آرزوها» نام داشت و در کاغذهایی لولهشده آرزوهای بچهها از شاخههایش آویزان بود. دختر کوچکم آرزویی را با خودش به خانه آورد و ما برای برآوردهشدنش اقدام کردیم و بعد به بنیاد رفتیم تا به آن دختری که متعلق به اوست، هدیه کنیم و این آغاز آشنایی من با بنیاد بود. از آن به بعد ارتباطم بیشتر شد و زمانی که مدیر شعبهی مشهد به دلایل کاری امکان ادامهی همکاری نداشتند این مسؤولیت به من پیشنهاد شد. اگرچه من هم بهخاطر مشغلههایم اول نمیخواستم بپذیرم، اما در آن شرایط قبول کردم و دستتنها کار را ادامه دادم. امکانات خیلی کم بود و کار زیاد. بگذریم. به هرحال الان خدا را شکر شرایطمان خیلی بهتر شده و دو همکار به مجموعه اضافه شدهاند.» در مورد فعالیتهای بنیاد برایمان بگویید: «درواقع رسالت بنیاد حمایت از تحصیل دانشآموزان مستعدیست که به دلایل مختلف از جمله فقر مالی از ادامهی تحصیل بازماندهاند. مؤسسهی ما فضا برای نگهداری بچهها ندارد. دانشآموزان معمولا در خانه یا محیطهای آموزشی هستند و بنیاد بهصورت ماهیانه هزینههای تحصیلشان را پرداخت میکند. ملاک استفاده از امکانات بنیاد هم معدل درسی آنهاست و تا زمانی که خوب درس بخوانند میتوانند از این امتیازات برخوردار شوند. درواقع بچههای مستعدی که فاقد سرپرست مؤثر باشند بعد از معرفی به بنیاد و بررسیهای انجامشده توسط مددکارانمان، میتوانند از این خدمات برخوردار شوند.» چند دانشآموز در مشهد تحت پوشش بنیاد هستند؟ «فرزندان تحت پوشش این شعبه 310 نفر در مقاطع مختلف تحصیلی هستند و تقریبا دو برابر این عدد تا الان خروجی داشتیم و بچهها تحصیلشان تمام شده. حدود 60 نفر از بچهها روشندل هستند که در بینشان افراد موفق زیاد داریم. درحال حاضر دو دانشجوی فوق لیسانس در رشته حقوق داریم که روشندل هستند و در دانشگاه فردوسی مشغول به تحصیلاند و افراد سالمی که به موفقیتهای درسی و علمی زیادی رسیدهاند.» خانم تبریزینیا در ادامه میگوید: «برای بنیاد حفظ عزت نفس بچهها خیلی مهم است و به همین خاطر سعی شده وقتی بچهها با خانوادههایشان به اینجا مراجعه میکنند بیشتر با یک دفتر فرهنگی روبهرو شوند تا یک مؤسسهی خیریه. یک مجموعهی کامل از کتابهای آموزشی و کمک درسی در کتابخانهای کوچک آماده شده تا بچهها استفاده کنند. در ملاقاتهای اول بچهها پشت مادرشان پنهان میشوند و بعد کمکم جلو میآیند و از مشکلاتشان میگویند و خوشحالیم که بین ما حس دوستی برقرار میشود.» افراد چگونه میتوانند با بنیاد همکاری داشته باشند؟ «درواقع هر گونه همراهی برای ما ارزشمند و قابل احترام است. اما بخشی از همکاری، کمکهای نقدیست و دوستان با حداقل هزینهی چهل هزار تومان بهصورت ماهیانه میتوانند جزو همیاران بنیاد باشند و در کمک به تحصیل یک دانشآموز شریک شوند. گذشته از کمکهای نقدی که بسیار مؤثر است، همراهی افتخاری دوستان که با هنر یا تخصصشان به کمک بنیاد میآیند هم بسیار مفید و تأثیرگذاراست.» خانم تبریزینیا در بین صحبتهایش به چند نفر از دانش آموزان موفق بنیاد اشاره میکند و ما چند لحظهای را با دو نفر از آنها به گفتگو مینشینیم. آقای (الف.ش) پسریست که از کلاس دوم راهنمایی با بنیاد آشنا شده و حالا با تحصیل در مقطع دبیرستان علاوه بر موفقیتهای درسی، موفقیتهای علمی نیز دارد. او با این سن کم تدریس هم میکند و عضو یکی از تیمهای رباتیک است که در مسابقات آزاد کشوری مقام اول و سپس در مسابقات جهانی رباتیک برزیل در بخش فنی رتبهی یک جهانی را کسب کرده است. از او در مورد آشناییاش با مؤسسه و موفقیتهایش میپرسیم. «در ابتدا باید از خدا و مادرم تشکر کنم. من احساس میکنم آشناشدن با بنیاد هدیهای از طرف خدا بود. بعد از این دوستیها مسیر زندگی من تغییر کرد و باور کردم که میتوانم رؤیاهایم را دنبال کنم. دلم میخواهد تواناییهایم را با بقیه به اشتراک بگذارم و قدمهای بزرگی بردارم. تا الان به هر موفقیتی که رسیدهام دوستانم در بنیاد و مربیان و اساتیدم نقش زیادی داشتهاند که از همهشان ممنونم. باید خودمان را جدی بگیریم و با انگیزهی زیاد هدفهایمان را دنبال کنیم.» به سراغ یکی دیگر از فرزندان موفق بنیاد میرویم که خودش در این روزهای تابستان همکار مؤسسه است. دختری محجوب پشت سیستم نشسته و دارد به کارهای اداری بنیاد کمک میکند. از او میخواهیم در مورد احساسش بگوید: «من از کلاس پنجم با اینجا آشنا شدهام و بنیاد را خانهی اول خودم میدانم. درست است که میگویند مدرسه خانهی دوم شماست اما اینجا خانهی اول من است. همهی آنهایی را که به من شوق زندگی و تحصیل میدهند دوست دارم و درواقع عضوی از خانوادهی من هستند. امیدوارم من و همهی بچههای بنیاد با خوب درسخواندن و نتیجهگرفتن بتوانیم زحمات این دوستان را جبران کنیم.» در نگاه و کلام این دو نفر از بچههای بنیاد، امیدواری و اعتماد به نفس موج میزند که بسیار ارزشمند است. بنیاد کودک چراغیست روشن که نور و گرمیاش را از محبت انسانهایی میگیرد که جایی در زندگیشان تصمیم گرفتهاند برای بهتر شدن حال دنیا کاری انجام دهند، حالا یا با علمشان، یا ثروتشان یا دلشان. چند لحظهای را هم با همکاران شعبهی مشهد به گفتگو مینشینیم. «سمانه رحیمزاده هستم و از شهریور سال 1390 با بنیاد همکاری میکنم. من از طریق یکی از اقوام با مؤسسه آشنا و بعد دعوت به کار شدم. راستش من خیلی احساساتی نیستم، ولی از وقتی در بنیاد کار میکنم خیلی چیزها تغییر کرده. کارشناسی صنایع غذایی دارم و از آنجا که ما ارتباط مستقیم با بچهها و خانوادههایشان داریم و اغلب با ما درددل میکنند یا مشاوره میخواهند، تصمیم گرفتم در رشتهی مشاوره مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل بدهم که مدتیست به آن مشغول هستم. بچهها گاهی با ما درددل میکنند و ما هم براساس اطلاعاتمان به آنها مشاوره میدهیم. درواقع بنیاد مسیر زندگی مرا هم تغییر داده و از اینکه در شادی و موفقیت این بچهها سهیم هستم حس خوبی دارم.» و شما؟ «ساناز تک هستم، کارشناس روانشناسی بالینی. شش ماه است که اینجا مشغول به کار هستم. اگرچه کار در اینجا سختیهای خودش را دارد، اما وقتی لبخندی از رضایت بر چهرهی بچهها و خانوادههایشان میبینم و برای ما دعا میکنند، برایم بسیار لذتبخش است. اگرچه ما کار خاصی برایشان انجام نمیدهیم، ولی همین باعث شده تا هر روز صبح با عشق و علاقه کارم را شروع کنم.» از همکاران خوب بنیاد تشکر میکنیم و گفتگویمان را با خانم تبریزینیا ادامه میدهیم تا از دیگر فعالیتهای بنیاد برایمان بگویند: «در کنار حمایتهای تحصیلی، بنیاد در حد توان و حمایت همیاران و خیرین در زمینهی بهسازی وضعیت زندگی بچهها و همچنین درمان آنها و اعضای خانوادهشان، قدمهایی برمیدارد. از جمله ساخت حمام و آشپزخانه در خانههایی که فاقد این امکانات هستند. همچنین در برنامههای درمانی، پیوند کلیه و کاشت حلزون برای چند نفر از فرزندان را انجام دادهایم و یا حمایت از درمان اعضای خانواده و... . به هرحال اینها همه عواملی هستند که بر وضعیت تحصیل بچهها بسیار تأثیر میگذارند. گاهی برای خیرین این سؤال پیش میآید که از کجا معلوم پولی را که به خانواده میدهید واقعا خرج تحصیل بچهها بشود؟ باید بگویم که ما هر شش ماه یک گزارش کامل از وضعیت بچهها به همیاران میدهیم که در این گزارش شش ماهه وضعیت تحصیل و شرایط خانوادگی او کاملا بررسی میشود. مهم این است که خانواده بهخاطر فشارهای مالی تصمیم به ترک تحصیل فرزندش نگیرد و تا زمانی که وضعیت درسی او مناسب باشد از امکانات بنیاد استفاده میکند و در مواردی که افت تحصیلی اتفاق میافتد، مددکار بنیاد بررسی کرده و در جهت رفع مشکل اقدام میشود یا به دانشآموز برای جبران مهلت داده میشود.» برای بچهها فعالیتهای فوق برنامه هم دارید؟ «بله در شرایطی. البته گاهی براساس دعوت خیرین برای بچهها اردوها و سفرهایی داریم. از جمله سفر به شمال و کویرگردی و یا رفتن بچهها به مکانهای تفریحی شهر و اطراف و همچنین کلاسهای آموزشی و کمک درسی از جمله نقاشی، زبان، رباتیک و... . در زمینههای ورزشی مثل شطرنج و شنا هم بچهها فعالیت و موفقیتهایی دارند و حتی مدال و مقامهای برتر استانی و کشوری کسب کردهاند.» از مشکلات و کمبودهای بنیاد بگویید. «مسلما هر کاری مشکلاتی دارد اگرچه ما سعی میکنیم در هر شرایطی کار را پیش ببریم، اما نداشتن جای ثابت و وسیلهی نقلیه خیلی روند کار را دچار مشکل میکند. سالهاست که ما بهخاطر نداشتن ساختمان ثابت، خانه به دوشیم و باید هرچند وقت جایی برای دفتر اجاره کنیم و این خودش برای ارتباط بهتر با خیرین، همیاران و خانوادههای بچهها مشکل ایجاد میکند، چون معمولا از حاشیهی شهر و راههای دور میآیند و هماهنگی با آنها مشکل میشود. از طرفی بهخاطر خاص بودن شهر مشهد ما تقاضاهای زیادی از دفاتر بنیاد در استانهای دیگر داریم که آرزو دارند برای زیارت به مشهد بیایند و ما معمولا شرمندهی آنها میشویم. بههرحال داشتن یک ساختمان مناسب برای بنیاد که حتی کلاسهایی برای آموزش بچهها داشته باشد آرزوی ماست. موضوع بعدی داشتن مینیبوس یا وسیلهی نقلیهی مناسب است. بچهها برای شرکت در کلاسهای بنیاد از نقاط مختلف شهر میآیند که معمولا هزینهبر است و در صورت داشتن وسیلهی نقلیه این جابهجایی بهتر انجام شده و امکان سفر بچهها بهتر فراهم خواهد شد.» حرف آخر؟ «برای همه آرزوی سلامتی میکنم. ما اینجا همیشه شاهد بودهایم که آرزوهای زیادی به همت خیرین تحقق یافته و معتقدم اگر عواطف ایرانی نباشد اصلا ادامهی این خوبیها امکانپذیر نیست. از همه ممنونم و امیدوارم زندگیشان سرشار از شادی و سلامت باشد.» ما هم امیدواریم در هیچ جای دنیا کودکان بهخاطر فقر فرهنگی و یا مالی از تحصیل بازنمانند و روزهای بهتری برای جهان رقم بخورد؛ روزهایی که علم و ثروت در خدمت انسانیت و شادمانی بشر باشد. تلفن بنیاد کودک شعبهی مشهد:4-37664043 -051 www.childf.org |