راز شب را موی تو میداند حتی اگر ناگزیری کوتاهش کنی. آهو، در چشمانت بچه کرده است. خاک، از سینه ات میگذرد و درخت از بستر پیکر تو می روید. ضربان قلبت، آهنگ حیات پرندگان است. من، از غمهای دلت در روزی که به نام تو رقم خورده و پدر و مادری نداری تا تو را در آغوش خود جای دهند، اقیانوس را آفریدم ای هیمالیای پایندگی! جنگلها و آبشارها و دشتها، تفسیر زیبایی تواند ای آرامش ماهیان و تسکین زخمها. چرخ که میزنی، حرکت آفرینش ملموس می شود و راه که می روی- حتی راه رفتنی متفاوت- حرکت خلق می شود. دخترم، وقتی خویش را نگریستم و خواستم دیده شوم، وقتی خواستم مفهوم عشق متولد شود، تو را آفریدم. تو، شبیه منی... و اینک من، با «منی» که هر روز در آستانهی ورود به «همدم» در پشت در جا میگذارمش، مشتی از خاک معصومیت برمیدارم و به معبدی میشتابم که باید درآن صورت چهارصد بُت خداگونه را، به نیکی و سپاس و عشق بستایم... روز دختر بر تمام دختران، بهویژه "دختران آسمانی همدم" مبارک باد. |