قصهای در تبیین اسارت و آزادی رمان "اتاق" اثر نویسندهی ایرلندی خانم "اما دون اهو" که ساکن کانادا میباشد در فاصلهی کمی بعد از انتشار به دلیل قابلیت های مثبت زیاد این اثر، به یکی از موفقترین آثار داستانی تبدیل شد و توانست جوایز ادبی بسیار زیادی را از آن خود کند و در صدر جدول پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گیرد. این رمان، داستان زندگی مادری را روایت میکند که هفت سال به دلیل ربوده شدن توسط مردی اسیر و در اتاقی محبوس میشود و او در همین اتاق فرزندی را به دنیا میآورد که تا پنج سالگی در همان اتاق می ماند و با دنیای بیرون هیچ گونه ارتباطی ندارد. نقد جامعهی مدرن یکی از موضوع های اصلی این رمان است. عنصر تلویزیون یکی از اساسیترین ابزارها و لوازم محدود اتاق است و شاید پر رنگ بودن نقش تلویزیون در متن کتاب اشاره ای جدی به رسانه در جامعه مدرن امروز دارد، چرا که "جک" پنج ساله در سراسر سالهای اسارت در اتاق ادراک خود را از مادر و تلویزیون میگیرد. این رمان، از زبان "جک " روایت میشود و برای همین است که شاید با وجود حقایق تلخی که در جای جای داستان نهفته، گزندگی این اتفاق کمتر حس می شود. روایت، نوعی است که با سادگی و ذهنی کودکانه اتفاقات محیط خود را بررسی میکند. جک، تصویری از جهان ترسناک بیرونی ندارد و جز راست گویی و ذهنیتی کودکانه چیز دیگری برایش معنا ندارد و در هر فصل از کتاب همگام با پیش رفتن داستان، جک، با موقعیت های جدیدی روبرو می شود که از نگاه کودکانه اش با چراهای زیادی رو به روست و مدام با آنها دست و پنجه نرم می کند. بوجود آمدن همین چراهای کودکانه در داستان به گونه ای زیبا واقعت های دنیای امروز را در قالب زبانی کودکانه به تصویر می کشد. واقعیت هایی که روزمرگی آنها را برای انسان بی اهمیت کرده است. این داستان به دو بخش محتوایی تقسیم شده است؛ بخش اول قبل از آزادی، که به نظر می آید جک و مادرش محصور هستند و جهان بیرون آزاد و بسیار دلپذیر است. بخش دوم، بعد از آزادی است که با آمدن و برگشت در جامعه همه چیز برعکس می شود و عادات جامعه به گونه ای است که این دو شخصیت نمیپذیرند و در آن پذیرفته نمی شوند تا جایی که جک در قسمتی از داستان می گوید:"ای کاش فرار نکرده بودیم!" کتاب "اتاق"، اثری بهغایت فلسفی و مبتنی بر مسائل روانشناختی است و نویسنده علاوه بر روایت سختیهای این مادر و فرزند زندگی آنها را از جنبه های روحی-روانی بررسی میکند. عکس العمل دو شخصیت اصلی داستان و ارتباط و تعامل آنها با یکدیگر به لحاظ روانشناختی بسیار قابل تامل و بررسی است. مادر تجربهی دنیای خارج از حبس و اسارت را دارد و کودک از بدو تولد فقط در اتاق زندگی کرده است و بعد از رهایی از اسارت و ارتباط با دنیای بیرون، خود را در زندان دیگری که محدودیت های یک زندان واقعی را دارد روبرو میبینند. اما دون اهو، به خواننده اثبات میکند همگی ما زندانی هستیم و اسیر جهان خودساختهی خویش گشته ایم. شخصیت منفی داستان "نیک پیر " همان فردی است است که شخصیت های اصلی داستان را در اتاق زندانی کرده است اما نویسنده به دلیل اهمیت خلق فضا و جهان این مادر و کودک توجه چندانی به شخصیت منفی ندارد و ذهن خواننده چندان درگیر شخصیت منفی داستان نمی شود. زیاد بودن مسائل فلسفی کتاب در عین اینکه از مزیت های این رمان به حساب می آید، در نقاطی کم رنگ باعث ضعف کار شده چرا که هرچند راوی داستان کودکی پنج ساله است اما حضور نویسنده به دلیل مطرح شدن مباحث فلسفی، گاهی بر شخصیت راوی داستان سایه میافکند. درباب مزیت ها و نقاط قوت داستان این کتاب میتوان گفت رمان "اتاق" در ظاهر مانند بسیاری از داستانها حادثه ای را بازگو می کند اما مخاطب هر چه بیشتر پیش میرود با مسائل انسانشناختی و روانشناسانهی بیشتری روبرو می شود. ناگفته نماند که از روی این کتاب، فیلمی هم ساخته شده است و به گفتهی منتقدین، از جمله فیلمهای موفق و مطرح سینمای امروز جهان بهشمار میرود. نویسنده: اما دون اهو |