من در این گلدان چهارصد تا گل زیبا دارم... ودر آن گلهایی همدم قصه دنیا دارم من در اینجا نفسی گرم میان همه دلها دارم... من در اینجا یک دل به بزرگی دل بابا دارم دل من تنگ برای باباست... و سکوتم که فراتر ز همه رویاهاست و شبم شیرین است... به مثال شب شیرین و لب خندانت به مثال قدم محترم و پنهانت... به مثال دل پر عاطفه و احسانت همدمم میشوی آیا بابا؟ دلبرم میشوی آیا بابا؟ من تو را میخواهم تو مرا نیز چنینی آیا؟ من تو را گرم تر از دست پدر میخواهم من تو را نازتر از خواب سحر میخواهم من تو را پاکتر از شعر و هنر میخواهم همدمم میشوی ایا بابا؟ همدمم میشوی ایا ای عشق؟ همدمم میشوی ای زیبایی همدم خواب شب و خنده شیرینم باش... *بهجت( گفتار درمانگر همدم) |