دلم بهانهی گذشته را میگیرد؛ روزهایی که در قایم باشک بازی روزگار با تو، همیشه برنده بودم و تو با شمردن تمام اعداد دنیا، بزرگوارانه سعی می کردی مرا پیدا نکنی! هوای دیروزها را کرده ام و دلم برای باورهای گذشته های دور و تمرین دوباره ی الفبای کودکی تنگ می شود. پدرم،هم بازی کودکی هایم، به دنیای کودکی سرک می کشم و دوباره چشم هایم را میبندم و در بین تمام ضمیرهای دنیا بازهم دلم بودن تو را می خواهد. تا آخر دنیا می شمارم تا قاصدک آرزوهایم بر روی دستانت بنشیند و پیامم را به تو برساند که در تمام شلوغی های روزمرهی روزگار، بزرگترین قهرمان در باورهای زندگیم باقی خواهی ماند. پدرم، روزت هر روز مبارک.... #مژگان_همايوني (کارشناس مسئول امور فرهنگی) |